اتفاق جالب مدرسه آقاپسر
امروز توی مدرسه ش معلمشون ازش پرسیده بوده بگه یه روزی آب نباشه چه کار باید کرد؟
آقاپسر گفته بوده: باید اون آب کمی رو که برای خوردن داریم بریزیم توی یه ظرفی درشو ببندیم، بذاریم توی کوله هامون، بریم دنبال یه منبع آب آشامیدنی جدید بگردیم. (الان دارم مینویسم خنده م گرفته)
وقتی برام تعریف کرد؛ گفتم: خب درست گفتی.
_: آخه به خانوممون که گفتم، گفت: نه چه اتفاقی میفته؟ منم گفتم: خب گیاها میمیرن. درختاا...حیوونااا...همه چی از بین میره...برای این که از بین نره باید آب پیدا کنیم.
بعد برام تعریف کرد که همه بچه ها میگفتن: ما میمیریم اگه آب نباشه. هممون از بین میریم.
مامان من همش بهشون میگفتم: چرا اینقدر ناامیدید؟! یه جایی بالاخره آب پیدا میشه! بالاخره یه راهی پیدا میشه! ولی اونا اصلا گوش به حرفم نمیدادن. فقط ترسیده بودن!
نمیدونم الان چی بگم...😁😁😁 خیلیی خوشم اومد از نگاهش!