عشق و آزادگی

اینا صحبتای بین  من و یکی از دوستای تازه عقد کردمونه. گفتم شاید دوست داشته باشید بخونید.




*: من همش دلم تنگ میشه. وابسته شدم. امشب داداشم خونمونه، اون نمیتونه بیاد، من کلافه ام! چهارشنبه دیدمش

الان حالم بده :/


-: سلام

چرا نمیتونه بیاد؟ خب این همون بدبختیای دوران عقده دیگهههه....باید تحمل کنی.


*: مسجد حوزشون اعتکاف گذاشته. مدیرشون گیره. باید باشن.


-:ببین در طول زندگی خیلی وقتا پیش میاد که با وجود دلتنگی باید صبور باشی. 

اگر قرار باشه جلوی حرکتش رو بگیری اون دیگه اینی که الان بهش دلبسته شدی نخواهد بود. معلوم نیست...شاید چیزی بشه که ازش بدت هم بیاد...


*: نه جلوش رو که نمیگیرم...


-: باید صبور باشی تا بتونه حرکتش رو در همون مسیری که تا الان پیش رفته ادامه بده. خب بعضی اوقات هم جدایی و دوری وجود داره...گریزی ازش نیست.

بهتره برای خودت فکر و مشغولیت جور کنی تا زمان راحت تر بگذره. هرچند بازم سخته.

من هنوزم حتی وقتی شوهرم میره دم در خرید دلم تنگ میشه.


*:چقدر این جمله ات خوب بود برام. به خودم حق دادم!


-: به مرور فقط یاد میگیری که اون دوباره برمیگرده و بهتره بی تاب نباشی. اون مال توئه هرجا که بره دوباره برمیگرده. خودتو مشغول چیزایی که در این لحظه باید بهشون برسی بکن. تنها چاره گذر زمانه.

حق داری...از همه بیشتر نسبت به شوهرت حق داری. ولی آروم باش. اون برمیگرده!


*: 😢❤


-: میفهمم


*: اگه اینقدر دلتنگش میشی، پس چه قدر بهت سخت میگذشت شبایی که نبود!


-: آره. سختم میشه. مخصوصا الان که بهش نیاز هم دارم. ولی خیلیا از منم بیشتر به شوهراشون وابسته هستن و خیلی بیشتر تنهایی میکشن.


*: از طرفی اکثر خانم های اطرافم بهم این ترس رو میدن که نباید اینهمه وابسته باشم

یا مدام ابراز کنم...ولی الان که دارم زندگی شهید سیاهکالی رو میخونم می‌بینم خیلی بیشتر از ما هم، محبت داشتن خانمش هم خیلی مثل من وابسته بوده حتی بیشتر، چه اشکالی داره مگه؟ آدم اون مدتی که داره کنار همسرش زندگی می‌کنه در نهایت کیفیت باشه؟!


-: ترس از درده که میگن وابسته نشو. وابستگی بد نیست کنترل کردن و محدود کردن بده. وابسته باش اما شجاعت رها کردنش رو در مسیر درست هم داشته باش.


*: دارم باجی. حتی میخواست ماه رمضون کلا بره تبلیغ من بخاطر کلاس هام نمیتونم برم ولی دلم راضی شد.


-: همین درستشه.

به حضرت علی و حضرت زهرا نگاه کن. چه قدر وابسته بودن اما آزاده بودن. توی مسیر عشق باید آزاده بود وگرنه عشق میمیره. یا حضرت زینب و امام حسین...هرروز باید همو میدیدن اما به وقتش همدیگه رو رها کردن تا وظایفشونو انجام بدن. این انتخاب عشق برتر یعنی خداست. تو اگر وابسته نشی عاشق نمیشی و اگرم وابسته بشی و کنترل کنی بازم عشقتو از دست میدی

عشق فقط زمان آزادگی زنده میمونه.

توی خیلیا عشق شکل میگیره اما زنده نمیمونه چون یکی از این دو حالت رو دارن.

خودتو و دلتو بسپر به خدا...خودش همه چیز میده.


۹ نظر ۷ لایک:)
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان