عشق حسین

۱۳ لایک:)
مختار شهرکی ۲۶ مهر ۹۸ , ۰۰:۳۴

سلام دوست عزیز اگه به دنبال کسب درامد راحت با گوشی هستی به وبلاگ ما بیا.ممنون

سلام

دنبال کسب درآمد نیستم مخصوصا اگر راحت باشه.

صحبتِ جانانه ۲۶ مهر ۹۸ , ۰۱:۰۶

خوشا بحال عاشقا...

خوش...

خوشا...😊

پلڪــــ شیشـہ اے ۲۶ مهر ۹۸ , ۰۶:۲۸

دلبری برگزیده ام که مپرس ...

اتفاقا بپرس!

ای اهل عالم بپرسید که حسین کیست که اینگونه شیفته و شیدای اوییم...

آقای گوارا ۲۶ مهر ۹۸ , ۱۰:۴۵

درکش سخته ...

عشقه. تا وارد وادی عشق نشیم هیچی درک نمیکنیم.

آقای گوارا ۲۶ مهر ۹۸ , ۱۱:۲۳

نشدیم پس :(

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز

کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بیخبرانند
آن را که خبر شد، خبری باز نیامد


خیلی ناراحت نباشید ما هم نشدیم. داریم حلوا حلوا میکنیم که دهنمون شیرین بشه!

میرزا مهدی ۲۷ مهر ۹۸ , ۰۸:۴۵

چقــــدر هیــچی نیستیــم ....

به نظرم از شدت، سادگیی که درکش سخته.....

چقدر هیچ بودن سخته وقتی که میفهمی هیچی  نیستی.... 

یک سایه. یک قطره عطر... یک برگِ دستمال کاغذی، یک لیوان آب...

چقدر خدمت کردن آسونه. چقدر نوکری نوکِ زبونمونه و دور دور ها دنبالش میگردیم و پشتِ جمله ی"توفیق نداشتیم" خودمون رو پنهون کردیم

گاهی حتی توفیق داخل خونه خودمونه.

همین قدر که در مقابل یه شیعه امام حسین علیه السلام حسن غیظ کنیم. یا یه لیوان آب دستش بدیم.
خدمت به خانواده و نگه داشتن خودمون در راه درست کنار خانواده از همه چیز بهتره.

آقای ‌‌میم ۲۷ مهر ۹۸ , ۲۲:۵۸

من قبلاً وب یه خانمی رو میخوندم که دائم از عشقش به امام حسین علیه السلام مینوشت اون میزان عشق هم برای من خیلی جالب بود

آدرسش رو دارید؟

راهی به سوی نور ۲۸ مهر ۹۸ , ۱۱:۰۷

این چند وقت یه دوستی که از کربلا اومده بود دائم از وضعیت بد بهداشتی اونجا و یکی دوتا از برخوردهای بدی که اونجا باهاش شده بود می گفت....

حالا واقعا می فهمم که این اراده ی ادم هاست که می تونه کثیفی پنجره رو ببینه یا زیبایی منظره پشت اونو...

این همه زیبایی رو باید خواسته باشی تا ببینی

 

ممنون

دیدن کثیفی پنجره اگر به تمیز کردن شیشه هاش منجر بشه خیلی خوبه...

اما اکثر ماها این طوری به بدیها نگاه میکنیم؟

آقای ‌‌میم ۳۰ مهر ۹۸ , ۱۱:۰۸

خیلی وقته حذف کردن و رفتن

چه بد

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان