بغیر حساب

باور رزق بغیر حساب....


این جمله ایه که چند روز پیش به یکی از دوستام گفتم:


رزق بغیر حساب وقتیه که تو از حساب کتابای ذهنت رها شده باشی وگرنه اگرم اون رزق بیاد توی دامنت هم، نمیبینیش.


پ.ن:

*میخواستم بیشتر توضیح بدم دیدم وقت ندارم. معلوم نیست چی برام پیش بیاد. گفتم همینم غنیمته.

** کی این جمله برای من باور شد؟! کی از وسیله ها رها شدم؟! امروز تاییدش رو گرفتم. خیلی خوشحالم. 

*** این پست از نظر خودم به پست امروزم ربط داره. البته با نظرات بخونیدش.



۷ لایک:)
صحبتِ جانانه ۰۵ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۱۴
توضیح بیشتر لطفا
یعنی رزق بی حساب رو آدم نمی فهمه؟
چطور از حساب کتاب رها باید بود؟

دقیقا. بعضی وقتا آدم متوجه رزق بی حسابی که خدا بهش داده نمیشه. چون به راه رسیدن رزق و حساب کتابای رسیدن رزق اصالت داده نه به رزاقیت خدا. این باعث میشه حتی ناشکری کنه.


خداست که رزاقه و به هرکس که بخواد(چه با وسیله و چه بدون وسیله) هر چه قدر که بخواد روزی میده. 
اینو بذار کنار این که ما فقر مطلقیم و همه چیز از طرف خدا به ما می رسه. یعنی هرچیزی که طلب کنی، میتونه وسیله روزی دیگه ای باشه...

به هر باوری چه طور میشه رسید؟ اینم از اون قانون مستثنا نیست.
هرچند بازم اصالت با رزاقیت خداست!

سلام
من همون دوستم که شما اینو براش نوشتی

رسیدن به این مرحله که آدم از اسباب رها بشه راحت نیست
اونم برای ما که برا همه چی دو دوتا چهارتا می کنیم.
خوشحالم که به این مرحله رسیدی
امیدوارم این حال برات باقی و مستدام باشه

سلام دوست😍


برای این که سخته من خوشحال شدم دیگه...تازه این فقط یه وسیله بود که من ازش رها شدنم...معلوم نیست چه وسیله ها و اسباب دیگه ای هست که من هنوز باید لزشون رها بشم...


ان شاءالله! اینو برای تو هم میخوام از خدا...توی هر مرحله ای.

صحبتِ جانانه ۰۵ ارديبهشت ۹۸ , ۱۹:۳۷
خب یه سوال اینکه چرا به برخی همه اسباب رو فراهم کرده و جام می و برای برخی خون دل؟

در کل هم منظورم دقیقا همون دیالوگ بین حضرت مریم و حضرت زکریا بود. 

خدا به هرکس بخواد هر جور که بخواد هر زمان که بخواد روزی میده.

 ما باید اسباب رو رعایت کنیم. خدا مکلف به رعایت نیست! مگه نمیگیم الله اکبر؟ خدا بالاتر از اسبابه. 

یه چیزی شبیه اون جمله معروف امام.

ما مامور وظیفه ایم اما خدا نه ماموره به وظایف ما نتیجه ای بده و نه ماموره به کسی که وسیله ها رو رعایت نکرده نتیجه ای نده.


این میشه که کسی مثل حضرت مریم بدون ازدواج مادر میشه.


با این قانون توبه وسیله مبشه، نماز وسیله میشه، حتی ائمه وسیله میشن. نیاز مطلق ما خود خداست! 

وقتی نیازمون خالص بشه، از هر وسیله ای هم که استفاده کنیم، فقط به خاطر تقرب به خداست. 

خیلی مفاهیم با این نگاه تعریف شدنی میشن.


هرچند این به معنی رها شدن از وسیله ها در اعمالمون نیست. بلکه در نگاه و نیت هست. 


چون همین خدایی که نیاز مطلق ماست ابا داره از این که امور بنده هاش رو بدون وسیله ها به جریان بندازه. اما اگر بخواد میتونه. 

اما ما نمیتونیم. چون ما خدا نیستیم!



دوست داشته...نباید که جواب پس بده...چون اون خداست و ما بنده...


اصلا از خصوصیات رزق همین بغیر حساب بودنشه و منفک نیست. تمام رزقها بغیر حسابه ولی انسان این رو نمیفهمه.

ان‌شالله به سلامتی بیای و یادت بمونه دعامون کنی ^_^

درسته.

ولی خب ماها اکثرمون نومن ببعض نکفر ببعضیم و البته قلیل من عبادی الشکور...


حالا اومدن یه مسئله ست ولی ممکنه تا اون موقع یادم نمونه...😜

اگر روزیمون باشه دعامون کنی یادت می‌مونه. من تو زایمانم یه آدمهایی رو دعا کردم که خودم باورم نمیشد به یادشون بیفتم :)

منظورم مطلب بود. میگم یعنی ممکنه تا برگردم یادم نمونه چی میخواستم بگم...ههههه

خیر ببینی! من همین الان دعاهه یادم!😜

ان شاءالله همه یادم میمونن. زیاد اومدنم یه علتش همینه که شماها اون موقع یادم بیاید. دارم به همه وبایی که دنبال میکنم سر میزنم که یادم بمونن. با این که خیلی ذهنم نمیکشه و تقریبا باید دوبار هر مطلب رو بخونم.

آشنای بی نشان ۰۵ ارديبهشت ۹۸ , ۲۲:۵۲
این که حساب کتاب های ذهن باعث میشه رزق خدا رو نبینیم رو نمیدونم ولی این رو موافقم که همیشه ررق بی حساب خدا هست و ما ممکنه به دلایلی نبینیم

وقتی به حساب کتابای ذهنیمون اصالت بدیم، روزی بی حساب رو نمیبینیم.

میگیم مگه ممکنه؟ نه!امکان نداره...پس وجودشو نفی میکنیم. گاهی ممکنه خدا بازم بهمون لطف کنه و ما رو از غفلت بیرون بیاره، گاهی هم ممکنه بر اساس حکمت بذاره همون طوری بمونیم تا ظرفیتمون برای درک این حقیقت بیشتر بشه...
فهمیدن و درک و باور این مسئله هم باید روزی ما بشه.

(سلمان مهدوی) ۰۶ ارديبهشت ۹۸ , ۱۵:۳۴
سلام
من ب اون پستتون مراجعه کردم، متوجه قضیه نشدم ک ارتباط رزق بغیر حساب با اون پست چیبوده،
شایدم اون چوبی ک تکیه گاهتون بوده رو رزق بی حساب دونستید.
نمیدونم.

با یه گشتی در آیاتی ک رزق بغیر حساب داشت، این نتیجه رو گرفتم ک رزق بغیر حساب رو خدا ب هرکدوم از متقین و اهل عمل صالح میده.
یکی از اون افراد حضرت مریم سلام الله علیهاست ک صریحا توی قرآن اشاره شده.
حالا اینکه حضرت مریم چی داشته ک مشمول رزق بغیر حساب شده؟ قابل تأمله.
و اصلا رزق ینی چی؟
حساب ینی چی؟
رزق مگه فقط مادیه؟
آیا در مورد حضرت مریم علیها سلام، رزق بغیر حساب غذای بهشتیه؟
در قرآن گفته نشده چیبوده. فقط گفته، رزق.
و جالبه گفته "رزقها"
ینی رزق اختصاصی.
رزق اختصاصی یه خانم عفیف و قانت مثل مریم سلام الله علیها چی میتونه باشه؟

اینا همه قابل اندیشیدنه.

سلام علیکم

من توی اون پست داشتم میگفتم که باید از یکی از وسیله هایی که خدا به واسطه اون وسیله به من رزق میرسونه رها بشم. 
رهایی از اون وسیله(همسرم) در همون نگاه و نیت، و عدم وابستگی و منشاء دونستن همسرم برام خیلی سخت بود. همه چیز دست به دست هم داده بودن تا اون زمان که من هرروز به ایشون وابسته تر بشم. عدم وابستگی هم برام دلهره آور بود. 
الان از اون موقع تامین شده ترم ولی دیگه وابستگی ای نیست. همسرم همون قبلیه. با همه محدودیت ها و توانمندی های یه مرد بالغ و مسئولیت پذیر که بعضی کارها رو میکنه و بعضی رو نه. ولی من تامین شده ترم. چون اصلا دیگه به وسیله ها نگاه نمیکنم.


الان دیگه از لحاظ کیفیت و تعداد درخواستهام از همسرم کم شده. یه وقتایی اصلا فقط میگم:خدایا این کارم انجام بشه...یه وسیله ای بساز. 
اما قبلا از همسرم درخواست میکردم و چون تفکرم این بود که این وظیفه و کار ایشونه و اگه انجام نمیشد، حداقل ته دلم ناراحت میشدم.

راستش بزرگترین و شاید بشه گفت تنها وابستگی من به دنیا همسرم بود. نه حتی بچه هام. 
این احساس رهایی لذت بخش نیست؟

البته شوهرم هم رزق بی حساب منه.


دقیقا حرف منم همین بوده که رزق بی حساب به هرکسی داده میشه، منتها ما باید چشم دیدنش رو داشته باشیم. 
نکاتی که فرمودید خیلی برام جالب بود. 

(سلمان مهدوی) ۰۶ ارديبهشت ۹۸ , ۱۶:۱۱
خانم پیچک عزیز
همونطوری ک گفتم رزق فقط مادی نیست. هم مادیه هم معنوی.

و بعد اینکه:
ما ب اسباب نیاز داریم.
یکی از نکاتی ک در قرآن هم بهش اشاره شده همینه:
{ وَ ابتَغوا إلیه الوسیله}
برای رفتن ب سوی او، ب دنبال وسیله باشید.

حتی در مورد حضرت ذی القرنین می فرماید: {أتبع له سبباً }
در پی سبب رفت.

وسیله لازمه. 
منتها مهم اینه ک ما ب این وسیله ها متکی و وابسته و متعلِّق نشیم.

سببها و وسیله ها رو باید گرفت و بالا رفت. توقف نباید کرد.
حالا این وسیله هرکسی یا هرچیزی می خواد باشه.

مسلماً برخورداری از همسری ک خصوصیات عالی داره و همه جوره نیازها رو برآورده می کنه رزق بغیر حساب نیست؛ چه بسا رزقی باشه ک بشدت هم مورد حساب قرار می گیره!

رزق بغیر حساب رزقی هست ک بی واسطه از طرف حق تعالی ب عبد می رسه بدون درخواست، بدون منت، 
خدا بنده ی خودش رو { مَن یشاء } هر کسی ک بخواد رو با فاکتورهایی ک در نظر داره، مشمول رحمت رحیمیه خودش می کنه و رزق بی حساب بهش عطا می کنه. رزقی ک خودش بی منت و بی حساب کتاب داده دیگه راجب اون حسابرسی هم انجام نخواهد داشت.

این یه نکته.

نکته ی بعد اینکه:
همه ی انسانها تجلی حداقل یک اسم از اسماء الله اند.

باید دید من، شما، او، مظهر کدوم اسم حق تعالی هستیم؟
گاهی وقتها لازمه دو تا اسم در کنار هم زوجیت و نکاح پیدا کنند تا شکل حقیقی و بروز حقیقی خودشون رو پیدا کنند و ب نحو احسن ب ظهور برسند.
مثلاً جواد، مسکین؛ غنی و فقیر.
و بعضی اسمها می بینی زوجیتشون با هم امکان پذیر نیست. ...

بحث رو پیچیده نمی کنم.
دیدم شما اهل جستجو و طلب هستید، سعی کردم رزق مطلوبتون رو بهتون برسونم.


تقریبا میشه گفت هرچیزی که از ده سال پیش به من رسیده به واسطه وجود شوهرم بوده. چه رزق مادی و چه معنوی.


و ابتغوا الیه الوسیله...خب منم میگم خدایا وسیله بساز... :) عرضم همینه که شما میفرمایید. در بند وسیله نیستم. حتی اگر درخواستی از شوهرم داشته باشم و نتونه رفع کنه یا جور نشه دیگه برام سخت نیست.

شاید شوهر من همینه. صرف ارتباط همسری که نیست. از طرفی هم چون خدا حسابرسی نمیکنه، منم نباید تشکر کنم؟! منم نبایدقدر بدونم؟!


نمیدونم من تجلی چه اسمی از اسماءالله هستم فقط میدونم یه مادرم. همه اسم و نام ها رو هم دور ریختم. تا خود خدا چی برام بخواد...

پیچیده نیست . واقعا جذابه. اگر تونستید بیشتر بسط بدید. ممنون میشم.





(سلمان مهدوی) ۰۶ ارديبهشت ۹۸ , ۱۶:۳۴
یک زن
وقتی در جلوه ی دختری است، یکسری اسماء رو ظهور می ده؛
وقتی در جلوه ی همسری است؛ یکسری؛
وقتی در جلوه ی مادری هست هم یک سری از اسماء.

زن بیشترین مظهریت اسماء اللهی رو داره ب نسبت مرد.

مثلا یکی از اسماء الله ک زن مظهر اون هست « أللطیف» 
یا:
« مَن لایشغله شأنٌ عن شأن»
دقت کردید زنها از این قدرت برخوردارند ک همزمان چند تا کار رو با هم انجام بدن؟

ولی مردها نمی تونند.

زن، بعنوان مادر، وقتی جنین در رحم داره، مظهر اسم «ألمُصوّر» هست. 
« هوَ الّذی یصَوِّرُکُم فی الأرحام »

و خیلی از اسماء و صفات حق تعالی هست ک در زنها بسیار نمود داره. مثلا « جمیل» و...

وقتی جنین در شکم مادر، روزی می خوره، اون زن مظهر اسم « رزّاق» حق تعالی است.

و خیلی از اسماء و صفات دیگه...

...

زن بیشترین مظهریت اسماء اللهی رو داره ب نسبت مرد.

این جمله شما رو ازیه طرف میتونم بپذیرم چون زن در طول زندگیش اطوار و مراحل مختلفی داره و اگه نتونه این مراحل رو بروز بده واقعا به سختی میفته اما از یه طرف پس چه طوره که مرد(شوهر) به زن ولایت داره؟ کسی که مظهریت اسماء الهی در اون کمتره چه طور به ولایت میرسه؟ 

بقیه حرفاتون رو فقط میتونم بگم خیلییی قبول دارم.


(سلمان مهدوی) ۰۶ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۰۹
چرا کامنتتون خالیه؟ 
حرف خاصی داره؟؟؟!!!

نه!

اه.مشکل بیانه. اگر یه چیزی رو مستقیم توی خود وبلاگ کپی کنم، دیده نمیشه. الان درستش میکنم.

صحبتِ جانانه ۰۷ ارديبهشت ۹۸ , ۰۱:۴۰
 کسی که تا خرخره غرق بدبختیه
و میبینه افرادی رو که غرق خوشبختی هستن
او چه باید ببینه و چه باید برداشت بکنه!

چشماشو بشوره چون توی دنیا هیچ کس غرق خوشبختی نیست.

هیچ کسم غرق بدبختی نیست.


همه چیز از درون ما ریشه میگیره. 
خوشبختی و بدبختی احساسن. احساسات درون ما هستن. بخشی از ما. پس میشه کنترلشون کرد. حتی اگه سخت باشه.

اما اگر منظورت ابتلائاته، دیگه از امام حسین علیه السلام که بالاتر نیستیم؟ مگه مصیبت ایشون اعظم مصائب نبود؟! 
فکر نکنم احساس بدبختی میکردنا!




صحبتِ جانانه ۰۷ ارديبهشت ۹۸ , ۰۱:۴۶
اشتباهه
واقعا من خودم دارم هر دو دسته رو میبینم پیچک
یکی که از بچه و همسر و مال و سلامتی و... همممه لنگه
و همین اطراف کسی که از همممه ی اینا برخورداره و لذت داره

دیدن من و تو که قانون دنیا رو عوض نمیکنه!

تو از درون اونها چه خبر داری؟

برخوردار بودن به معنی خوشبختی نیست. اونم میتونه یه ابتلاء باشه.

+مگه حضرت زهرا سلام الله علیها برخوردار بود؟ سه روز غذا نداشتن یعنی برخورداری؟ یا چند هفته شوهر ندیدن و تنهایی خونه و زندگی رو ضبط و ربط کردن...
بد بخت بود حضرت؟!

صحبتِ جانانه ۰۷ ارديبهشت ۹۸ , ۰۱:۵۴
ابتلای خوش
ابتلای ناخوش


اقلانش این دنیا یکی ارام و خوشه 
یکی مبتلا


جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد




دوووور از جانت، نوشته ی بد ازت دور باشه ان شاءالله
ولی ببین
اگر خود تو همسر بی عاطفه ی غیر قابل اتکای بدون عشق داشتی و فرزندان بیمار و وضع مالی در مضیقه داشتی
اینو میگفتی؟😯

آقاجان! مگه من بیرون از دنیا زندگی میکنم؟! :)


شما بدای زندگی منو دیدید؟ میدونی من با چه جور آدمای بدی چه قبل از ازدواج و چه بعدش سر کردم؟!
چون دارم فقط برای خدا از سختی های نداده هاش میگم و نمیخوام کسیبه خدای من ظن و گمان بد ببره معنیش این نیست که من کاملا برخوردارم.
فرق من با کسایی که از درد نداشته هاشون میگن فقط اینه که دلم میخواد آبروی خدا رو حفظ کنم. من متصل به خدام. روزی منو اون میده. چرا باید از چیزی که بهم نداده جز برای خودش شکایت کنم؟ مگه کم تا حالا بهم داده که اگر نداد، برم جار بزنم؟! 
خدا به بنده خودش غیرت داره. وقتی بنده عیب و ایراد زندگیشو ببره جایی غیر از پیش خودش بگه، بدش میاد!

دلش بخواد بهم میده، دلش نخواد نمیده. ولی من پس چه طوری بهش بفهمونم که قانعم و شاکر؟! وقت دادن شکر کردن هنر نیست. وقت ندادن شکر کردن هنره.
وگرنه منم مبتلام. به نداده ها و داده ها مبتلام.

اما دوست ندارم کسی بفهمه که خدا بهم نداده چون دلم میخواد همه فکر کنن خدا بهم خیلی داده. نه چون من آدم خاصیم. نه! از همه کمترم. ولی خدام خاصه! 
دلم میخواد بگم که همیشه به فکرم بوده، چون فقط اون بوده که واقعا همیشه به فکرم بوده...

 


صحبتِ جانانه ۰۷ ارديبهشت ۹۸ , ۰۳:۴۳
الآن بحث تو نبود که دارایی یا ندار
بحث این بود که اگر یه آدم برخوردار بخواد بگه آیا نباید گقت از جای گرم بازدمت برخاسته است یا نه:|

ببین جمله آخرت و سوالت شبیه حرفایی بود که این چند وقته از زبون آدما مختلف خیلی شنیدم. برای همین گفتم که کلی جواب بقیه هم داده بشه.

وگرنهمتوجه منظورت هستم.

اما جواب این کامنتت دقیقا جمله اول کامنت قبلیه. مگه اون آدمای برخوردار بیرون از دنیا زندگی میکنن؟!
میدونی این نوع قضاوت مشکلش کجاست؟
وقتی یه آدم برخوردار میاد همچین حرفی میزنه، ما زوم میکنیم روی آدما و جایگاه ها. بله. در اون صورت یکی داره و یکی نداره. جایگاه یکی بهتر میشه و جایگاه یکی بدتر. اما اگر به نگاهمون وسعت بدیم؛ میبینیم که همه این جایگاه ها، در ظرف دنیاست. مسئله اصلی دنیا وقوانین حاکم بر اونه. سنت و ظرفیت دنیا این نیست که یه نفر از همه لاظ و همه جوره برخوردار باشه. 
هرچی به ما بدن، یه چیزی میگیرن.
ظرف دنیا نمیتونه غیر از این باشه.

منتها بعضیا با سنت های دنیا وفق پیدا میکنن. باهاش کنار میان. به قولی، توی دنیا و زندگیشون مشکل دارن(مثل همه) اما با دنیا و زندگیشون مشکل ندارن(مثل آدمای موفق و خوشبخت) 

یکی از سنت های دنیا محدود بودنشه. وقتی آدم برخورداری داره به ما میگه که کنار بیا، باید بفهمیم که اون برخوردارتر از ما نیست، بلکه موفق تر از ماست! باید ببینیم کدوم سنت دنیا رو درک کرده که عامل خوشبختی و موفقیتش بوده نه که نسبت به حرفش گارد بگیریم.

صحبتِ جانانه ۰۷ ارديبهشت ۹۸ , ۱۰:۱۶
پس حالا از سنت های دنیا بگو
یعنی چی که درک کنه و چیا رو درک کنه



عسلم من که کتاب زندگی نیستم. جامع سنت های دنیا هم نیستم! :)


هرکس به فراخور جایگاهش باید ببینه کدوم سنت دنیا داره توی زندگیش اعمال میشه ولی مطئنا این سنت محدود بودن برای همه هست.
اول باید باور کنیم که دنیا جای محدودیه. اگر چیزی رو بخوایم باید از یه چیزی بگذریم. یعنی یه جور معامله. باید بررسی کنیم آیا در این جایگاهی که من هستم داده و آورده با این تصمیم من میسازه یا نه...
این میشه که زندگی ها و موفقیت ها متفاوت میشه....یکی خونه دار موفق میشه، یکی ورزشکمارموفق، یکی دانشمند موفق، یکی یه پذر موفق...

هرکس به فراخور جایگاهش. 

خیلی از احساسات و استرس های ما به خاطر مقایسه نامطلوب و ناکارآمد جایگاه هامون باهم دیگه ست.

به هر حال سلام :)

علیکم السلام

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان