سبلنا
وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ
هی بهم میگن حالا با این سه تا بچه میخوای چه کار کنی؟!! فاطمه هنوز کوچیکه... کمرت خوب نشده و آسیب دیده...دست تنها چه کار میخوای بکنی؟
اینقدر گفتن که دیگه خودمم داشت باورم می شد. دوباره رفتم وپناه بردم زیر چادر مادرم....
آیه بالا یادم افتاد....
یاد این مثل افتادم که: خدا وسیله سازه...
اینو آروم با آواز زیر لب میخوندم...
روزای سخت اما خوبی خواهد بود ان شاءالله.
چه قشنگه سختی ای بکشی، که وجود خدا آسونش کنه...
به همسرجان میگفتم: بهت اجازه میدم چندی در معیت ما به کسب ثواب بپردازی...باشد که حسرت و غبطه تو را فراگیرد! 😀
با چشمای بیحال از روزه گفت: واقعا دارم بهت غبطه میخورم!
از اون طرف مامانم گفت: همین نمیمونه که...گند میزنیم توش اینقدر گناه میکنیم! آدم وقتی پاک میشه، پاک بمونه خوبه...
واینچنین حال ما را گرفت. 😒