کامنتی که حیف بود همه نخونن...
سلام و نور
من الان به فضل خدا توی حرم نشستم بالاسر آیت الله بهجت. الانم خدا به قلبم انداخت که از همینجا بیام بهتون بگم از روزی که گفتین تصمیم گرفتین از خودتون بگذرین و تنور خونه تونو گرم کنین، منم تصمیم گرفتم هر زیارتی که قسمتم می شه، هر جلسه تفسیر و علمی ای که می رم، هر روضه ای که می رم، هر کار خارج از خونه ای که برای خدا انجام می دم و خلاصه هر چیزی که خانوما به خاطر خدا و گرمی دل همسر و بچه هاشون ازش صرفنظر کردن رو انجام می دم، یه بخشیشو هدیه کنم بهشون و باهاشون سهیم شم. و طبیعتاً تو این مدت شما از اولین کسایی بودین که به ذهنم میومدین :)
انشالا خانوما هم گاهی به نیابت از ماها کارای خونه رو انجام بدن و ما آقایون رو توی سختیای تربیت فرزند و امور منزل سهیم کنن.
چه کنیم دیگه؟ آدمیزادیم و اینجام دنیاس. وقتی بخوایم رو یه کاری تمرکز کنیم، از بقیه ی کارا بازمیمونیم. اینه که چاره ای نداریم جز اینکه به نیابت از همدیگه عمل کنیم. کاش می شد وقتی مشغول یه کاری می شیم، شأنی ما رو از شأن دیگه بازنداره...
از آقای الف سین
جواب منم اینجا بخونید