امنیت به توان مردم به اضافه خدا....


سلام.
من یه مادر خونه دارم. سه تا بچه دارم. نه وابسته به نهادی هستم و نه هیچ کس ازم خواسته که این حرف ها رو بزنم. فقط چون دلم برای بچه های ده ساله و چهار ساله و دو ساله سرزمینم می تپه و نسبت بهشون احساس مادری دارم میخوام یکم باهاتون حرف بزنم. خواهش میکنم تا آخر حرفام  رو بخونید و بهش فکر کنید.


ما توی منطقه ای توی دنیا هستیم که پر تنشه. جنگ های زیادی توی منطقه غرب آسیا اتفاق افتاده و ممکن خدای ناخواسته اتفاق هم بیفته. برای همچین کشوری، امنیت خیلی مهمه و کالای پر هزینه ای هم هست. یعنی مثل این که من توی اردبیل زندگی کنم. برای گرمایش باید هزینه بیشتری بدم و گرم کردن خونه توی فصل سرد برام مهم تر میشه. دغدغه بزرگتریه.
خوب بود ما هم مثل اروپایی ها آخرین جنگمون توی قرن قبل بود و امنیت برامون کم هزینه. ولی خب این طور نیست. باید مختصاتمون رو بپذیریم.
حالا برای این امنیت چه چیزایی لازمه؟
اولین رکن امنیت، ثباته! ثبات هم جنبه های مختلفی داره...ثبات سیاسی،ثبات اقتصادی، ثبات نظامی... اما بین همه این ها از همه مهمتر ثبات سیاسیه! ثبات سیاسی روی جنبه های دیگه هم تاثیر میذاره. مخصوصا اقتصاد. 
حالا برای ثبات چی لازمه؟!
اقتدار! اقتدار یه حکومت بهش ثبات میده! یعنی اگر مملکت من یه حکومت مقتدر داشته باشه، وقتی توی دنیا حرف میزنه که مردم من فلان معاهده رو قبول نمیکنن چون منافعشون در خطره، دشمنان ما ماستاشون رو کیسه میکنن! دیگه طمع نمیکنن چه از راه دیپلماتیک، چه از راه نظامی، منافع ما و امنیت ما رو به خطر بندازن. 
اقتدار چه طور به دست میاد؟
اقتدار یه حکومت پشتوانه هایی نیاز داره. به نظر من اولین پشتوانه و قویترین اونها پشتوانه مردمیه! مردم که پشت یه حکومتی باشن، اون حکومت اقتدار پیدا میکنه.
حالا اون حکومت، میتونه این اقتدار رو در راه درست هزینه کنه یا غلط ولی توی سیستم جمهوری، ما میتونیم وقتی دیدیم که انتخابمون، داره از قدرتی که بهش دادیم در راه غلط استفاده میکنه، اونو عوض کنیم و کسی دیگه رو جاش بذاریم.
چهار سال پیش ما مردم، بنا به هر دلیلی، انتخاب غلطی کردیم، و بهای اون رو هم به تلخی پرداختیم، اما راه بسته نشده!
ما چهل سال پیش بنای این رو گذاشتیم که برای خودمون حق انتخاب و حق جبران خطاهامون رو قائل بشیم! این بنا رو هم با خون خودمون آبیاری کردیم!!!
پس میتونیم دوباره این قدرت خدایی رو با تحقیق درست به بهترین فرد ممکن بدیم! فردی که پاکدسته و میدونیم حداقل اگر نتونه گلستان برای ما بسازه، کنار ماست! ازجنس ماست! نه بچه هاش ژن خوبن، نه آقازاده های خارج نشینن!
ما میدونیم اگر از این قدرت خداداد استفاده نکنیم و دشمن رو به خودمون حریص کنیم، کسی که بیشترین ضرر رو از این عدم همراهی ما باهم میبره، خود ما مردمیم. چه طور که ژن خوب ها از گرانی و بی اهمیتی دولت قبل ضرر خاصی نکردن؛ رفتن تابعیت کشورای اروپایی رو گرفتن. این ما بودیم که درد کشیدیم!
الان هم اگر امنیت کشورمون به خطر بیفته، آقازاده ها فرار میکنن به کشور های امن و ما مردم معمولی هستیم که باید با دشمن روبرو بشیم!
همه این حرفا مال دو دوتای این دنیامون بود. دینی که به شهدا داریم تا کشورمون رو بسازیم و اسلام رو گسترش بدیم که بماندددد....
از خدا و شما مردم، میخوام پسرم و دخترهام و تمام فرزندان مملکتم بدونن که اینجا حرم امن خداست که میتونن درش رشد کنن و خودشون رو برای سربازی مولامون صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه) آماده کنن!

به خاطر خدا...
به خاطر شهدا...
به خاطر امام زمانمون
به خاطر بچه هامون...
جمعه روسفیدمون کنید جلوی دشمن!

 

 

پینوشت: می دونم مطلب طولانی هست؛ ولی اگرخواستید، حتی بدون ذکر منبع، و حتی با حذفیات، طوری که اصل مطلب از بین نره، خوشحال میشم منتشرش کنید.

ممنونم!

۱۰ لایک:)
اقای ‌ میم ۲۷ خرداد ۰۰ , ۱۱:۱۲

مطلب حقی بود ولی مردم سخت قانع میشن برای رای دادن

قانع کردن با خداست. ما وظیفه مون گفتنه!

و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
ما تیر رو میندازیم اما خداست که اون رو به هدف میزنه.
حتی پیامبر هم صرفا وظیفه شون ابلاغ بوده هدایت با خداست.
این یکی رو آیه ش یادم نیست راستش.

من الان این مطلب را خواندم. خیلی از انتخابات گذشته. امیدوارم مطلب شما در راستای هدفتون اثرگذار بوده باشه اما به نظر من این دلیل آوری ها ضعیف هستند؛ مثلا آیا اقتدار و به تبع ثبات سیاسی و سایر ثبات ها فقط با این نوع از نظام سیاسی یعنی جمهوری اسلامی تامین می شود؟

یا وقتی بعد از انتخابات، همیشه از میزان مشارکت به موافقت با جمهوری اسلامی و مقبولیت و مشروعیت آن تعبیر می شود، کسانی که وضع موجود جمهوری اسلامی را مقبول و مشروع نمی دانند چرا باید در انتخابات شرکت کنند؟


من قصد مجادله درباره موارد مورد اختلافی که ممکن است ناشی از داده ها و دیده های متفاوت در دسترس من و شما باشد ندارم مثل اینکه "اینجا جایی است که فرزندان ما و خود ما می تونیم در آن رشد کنیم" اما به گفته شما چهل سال پیش والدین ما بنای حق انتخاب و جبران خطاها را گذاشتند و ظاهرا همون اول در انتخاب بنی صدر خطا کردند و از زمان آقای هاشمی هم که همینطور خطا کردند و کردیم. به نظرم باید برای علت اینهمه خطا فکری کرد ضمنا کسی که داوطلب ریاست جمهوری می شود قاعدتا شرح وظایفی دارد هر کشوری هم سیاست هایی. صرفا محکوم کردن مردم به انتخاب اشتباه، از دولت سلب مسؤولیت نمی کند.
شما نوشته اید "رو سفیدمون کنید" من نمی دانم مرجع این ضمیر متصل "مون" کیست اما می دانم که روی خیلی از ایرانی ها پیش خانواده شان سیاه است و پیش دشمن حداقل سرخ اگر با سیلی صورت را سرخ نگه داشته باشند. رو سفید نیستند. ایرانی هایی که رو سیاه و رو سرخ نیستند یا اصلا طرف مقابل را دشمن نمی بینند یا معمولا (نمی توانم بگم اغلب) مذهبی های مرفه یا مذهبی های طبقه متوسط به بالایی هستند که دغدغه ها مشکلات زندگیشان در برنامه های عصر شیرین و مامانا و ... به تصویر کشیده می شود که مثلا بزرگترین مشکل من با همسرم این است که شوهرم برای سفر دنبال هتل درجه 1 می گردد و اهل سفرهای یهویی ماجرا جویانه نیست یا من مدیریت اقتصادی ندارم چون یهو با یادداشت کردن دیدم ماه گذشته برای بچه ام دو تا کفش خریدم... این گروه قاعدتا هنوز روسیاهی جلوی خانواده رو تجربه نکردن که رو سفیدی جلوی دشمن براشون به اندازه قبل مهم نباشه.

سلام

به نظرم ابتدای حرفام لازمه توضیح بدم که، من هدف خاصی که خلاف منافع شما و دغدغه هاتون باشه دنبال نمی‌‌کردم. یعنی می‌خوام بگم حرفاتون و ناراحتی هاتون رو درک می‌کنم.
اما  جواب بعضی سوالاتی که اینجا مطرح کردید:
شاید در نظام های دیگه هم بشه برای مردم اقتدار و امنیت ایجاد کرد حتی در نظام های بی‌خدا. مثل روسیه، مثل چین. ولی اولا نظامی که الان مردم ما رو داره مدیریت  میکنه و مردم قبولش کردن، نظام جمهوری اسلامیه. فعلا این هست...تغییر هزینه بر تر از ساختن و ارتقا هست! اینو همیشه حواسمون باشه.
ثانیا دقت کنید که اگر یه آدم قدرت طلبی، یه آدم حسودی، چیزی که دست شما بود رو به دفعات خواست که از چنگتون در بیاره، یا بهش صدمه بزنه یا  اونو کم غرزش جلوه بده، حتما اون چیز خیلی پرارزشه و حتما اون چیز، قدرت اون آدم رو زیر سوال میبره. درسته که کشورهایی مثل همین روسیه و چین الان قدرت ایران رو پذیرفتن ولی هنوز غالب قدرت های سنتی جامعه جهانی که قدرت های استکباری و برتری طلب هستن، نپذیرفتن. شاید من اشتباه میکنم ولی برید تحقیق کنید ببینید فقط در جنگ رسانه ای آیا هیچ نظامی به اندازه نظام جمهوری اسلامی به دست این قدرت های استکبری، تخریب و تحقیر میشه؟ دقت کنید که راس این دشمنی در دست دو کشور امریکا و انگلیس هست که هر دو در دو مدل استعمار، صاحب ید طولا هستن.
چرا اینقدررررر با نظام جمهوری اسلامی از طرف این کشور ها با این کارنامه، دشمنی میشه؟ کشورایی که قحطی هایی تاریخی یا استحمار های عجیب و فاجعه بار برای مردم ما خواستن، دلسوز وضعیت روی سرخ و سیاه مردم ما میشن؟!
در مورد مشارکت باید بگم این فقط جمهوری اسلامی نیست بلکه همه جای دنیا مشارکت بالا به معنی مقبولیت بالاست. البته مشروعیت از طرف مردم داده نمیشه و این از طرف خدا و ولی خدایت که در شرایط غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه، از طرف ولی فقیه. البته در مورد این که وضع موجود نه در شاأن مردم مسلمان و حتی ایرانی کشور ما و نه در شأن نظامی با این پشتوانه فکری و اعتقادیه، با شما موافقم. خیلی موافقم. اما برای من این معادله به جوابی که شما بهش رسیدید نمی‌رسه. چون این المان رو هم در نظر گرفتم که هزینه تنها گذاشتن نظام فعلی خیلی بیشتر از منتقد بودن و مطالبه کردن و ساختنه. 

شما تاج سر مایید! من اتفاقا از این که با من حرف زدید خوشحالم! این نشونه فعال بودن شماست که هنوز هم دردتون رو ابراز می‌کنید! ولی خب منم مثل شما فقط یه آدم معمولی ام. شاید نتونم اونقدر که شما نیاز دارید تسکینتون بدم و از این بابت متاسفم!

ببینید در مورد بنی صدر مردم اشتباه نکردن. در مورد روئسای دیگه جز این آخری هم همین طور. چون مردم وظیفه‌شون عمل و تصمیم و قضاوت بر مبنای ظاهره. بنی صدر منافق بود. ظاهرش خیلی موجه بوده! احمدی نژاد و هاشمی و خاتمی هم رویکرد های مختلفی داشتن و انتخاب مردم اصلح بوده.بهترین گزینه ممکن همین ها بودن. کار هم کردن. حتی خاتمی که شاید به نظر ما نگاهش نسبت به ارمان های نظام با بقیه متفاوت تر بوده اما سعیش عمل به نفع مردم بوده. اما روحانی در دوره دوم هیچی نبود جز یه شیپور گنده که داد هوار کرد و مردم رو از مسیر منحرف کرد! انتخاب غلط ما دوره دوم روحانی بود. چون به همه مشخص شد که چه کاره ست. چه به نخبه ها و چه به عامه مردم. مشکلات معیشتی و عدم مدیریت که فقط در دوره دوم نمود پیدا نکردن...
هیچ کدوم این حرفای من معنیش سلب مسئولیت از دولت نیست. 
مرجع ضمیر "مون" هممونیم. حتی شما! مگه انتخابات سراسری جز برای همه مردمه. مگه من و کسانی که در انتخابات شرکت کردیم، جزئی از مردم کوچه و خیابون نیستیم؟! 
ببینید اتفاقا شمار کسانی که موافق نظام و ارمان هاش هستند در طبقه مستضعف خیلییی بیشتره و البته که آمار ها نشون میده قشر مذهبی بیشتر در طبقه متوسط رو به پایین هستن.
یعنی می‌خوام بگم همون افرادی که به قول شما جلوی خانواده شون، رو سیاه شدن، خیلی بیشتر پای کار هستند.
البته توضیح مهم‌ترم اینه که مطلب من در مورد بخشی بود که مسئولش مردمن و نه حکومت یا دولت. انتخاب گری و دقت در انتخاب درست مسئولیت ما مردمه! هر چند که طرف های دیگه قضیه مسئولیت خودشون رو ادا نکنن. آیه قرآن داریم ان تقوموا لله مثنی و فردی. پس اگر مردم واقعا پای کار باشن و به مسئولیتشون اهمیت بدن سرنوشتشون عوض میشه.
اینم مسئولیت مردم رو کم بدونیم هم اجحاف در حق مردمه و هم اجحاف در حق نظام! مثال بارز این حرفام همین قضیه کروناست. درسته که مسئولین در مدیریت و رسیدگی به وضع موجود(مشخصا واکسن)کوتاهی کردن. اما اگر مردم با عمل به توصیه ها کمی بیشتر هوای خودشون رو داشتن ایییننن همه مدت وضع قرمز  نبود...اینننن همه مدت موج پشت موج نداشتیم! کسب و کار رو میگیم نمیشه تعطیل کرد پس چه طور سفر شمال و جنوب و مشرق و مغرب تعطیل نمیشه؟ 
در ضمن اگر وضع به اینننن حادی که شما میفرمایید هست، چه طور مردم با وجود جریمه های میلیونی که براشون داره سفرهاشون قطع نشده؟ فقط موقع ادای مسئولیتمون وضعمون خراب میشه؟!
یه ذره باید منصف بود! البته من میدونم که وضع معیشت بده اما خود ماها هم کم تقصیر نداریم! 

روسفیدی جلوی دشمن؟ دشمن کی هست که ما دنبال آبروی جلوی اون باشیم؟! دشمن کی هست که برای مردم عزیز ما عیار مشخص کنه؟!! من گفتم جلوی خدا و شهدا!! 
مالمون رفته، اون‌ها جانشون رفت! خدا نعمت جمهوریت به ما داد! باید قدر بدونیم!



سلام.

باز هم استدلال ها ضعیف اند. مقابله جهان غرب با جمهوری اسلامی لزوما ناشی از ارزشمندی جمهوری اسلامی نیست و لزوما به معنای گرفتن یک چیز ارزشمند از ملّتی نیست. فرهنگ غرب داعیه جهانی شدن دارد و جمهوری اسلامی هم همین آرمان و آرزو را دارد لذا مقابله باهاش در اولویت است و الا بعد از فرهنگ اسلامی، فرهنگ غرب خواستار نابودی بقیه فرهنگ ها هم هست. حرفم به معنای تایید غرب یا حتی اجتناب ناپذیر بودن این روند نیست. قصدم فقط رد مثال شما در باب گرفتن یک چیز ارزشمند از دست کسی است.

من فرق مشروعیت و مقبولیت را می دانم و با علم به تفاوت دو مفهوم تاکید کردم که کسانی که وضع موجود جمهوری اسلامی را نه مقبول می دانند و نه مشروع.
بله مشارکت سیاسی همه جای دنیا به معنای علاقه مندی مردم به تداوم آن نظام سیاسی است. برای همین هم گفتم که وقتی از شرکت مردم در انتخابات به مقبولیت نظام و حتی باور به مشروعیت نظام تعبیر می شود، کسانی که این وضع را نه مقبول می دانند و نه مشروع چرا باید کاری کنند که چنین پیامی داشته باشد؟

روسفیدی در محضر خداوند هم حتما با حق طلبی و عدالت خواهی و... اتفاق می افتد نه کمک به تداوم ظلم و باطل. بنابراین هستند کسانی که فکر نمی کنند کمک به تداوم وضع موجود آنچه باشد که خدا می خواهد.

اینکه طرفداران آرمان های اسلام و انقلاب اسلامی در قشر مستضعف فراوان بودند حرف صحیحی است اما اینکه گفتید "آمارها نشان می دهد که مذهبی ها اغلب در طبقه متوسط رو به پایین هستند" را از نظر آماری نمی دانم چون آمار رسمی ندارم و بعید می دانم آماری به این شکل موجود باشد که چه تعداد از طرفداران نظام جمهوری در کدام طبقه اجتماعی هستند. خصوصا که مذهبی ها الان طیفی از مردم هستند و لزوما همه کسانی که ظاهر اسلامی دارند یا به دستورات اسلامی عمل می کنند از طرفداران نظام سیاسی نیستند.
بر اساس مشاهدات هم مشاهدات ما با توجه به اطراف خودمان متفاوت است.
مثلا کافی است آمار دانش آموزان دختر مدارس مذهبی- اسلامی مناطق 1، 2، 3 شهر تهران و مناطق مرفه نشین کلان شهرها را ببینید.

در مورد بی اعتنایی مردم به دستورالعمل های ستاد ملی مقابله با کرونا هم می شود دلایل مردم را بشنوید که چقدر ناشی از بی اعتمادی به حکومت (نه صرفا دولت. فرق دولت و حکومت را می دانم) است. چقدر نتیجه شنیدن مکرر دروغ است و ...

اینکه صرفا نماینده مجلس و رئیس جمهور و ... انتخاب می کنیم نشان دهنده این نیست که جمهوری داریم. ضمن اینکه این نعمت را خداوند به امریکایی ها و اروپایی ها هم داده. و در نهایت خوشا به حال شهدا که غیر از بهره مندی از فوز عظیم شهادت، این روزها را هم ندیدند. ای کاش روحشان هم مطلع نشود که جانشان را برای چنین روزهایی فدا کردند.

سلام

استقلالمون ارزشمند نیست؟!!
براتون جالبه که بیان توی یه مجمعی که هیچ نماینده ای از طرف مملکت ما نبوده، برای سرزمینمون تصمیم بگیرن و بهش لشکر کشی کنن و سردمدار حکومت رو بیرون ببرن و بعد بگن اگه میخواید ما بریم باید این مقدار بهمون نفت بدید؟ و بعد ما رو از حقوقی که قبل از اومدنشون داشتیم محروم کنن و برامون امنیت هم نیارن؟!(احتمالا متوجهید که منظورم عراقه)
واقعا از نظر شما داعیه داری جهان غرب با داعیه داری اسلام یکیه؟!!
کی تا حالا ما به زور رفتیم جایی رو، حتی با شعار عدالتخواهی یا ازادی از ظلم، مملکتی رو اشغال کنیم؟ داعیه داری ما خیلی متفاوته.

آیا اون چیزی که تصور ما از ظلمه، واقعا ظلمه؟ عقلی که دچار وسواس ها و ترس ها و تکبر ها و... هست میتونه درست تشخیص بده؟ هیچ مدرک و سند معتبری برای ظالمانه بودن این نظام تا حد براندازی داریم؟ جز القائات و سندسازی های غیر معتبر رسانه های معاند؟  آیا عقلای جامعه، رای به براندازی نظام ما میدن؟ ... نمیگم ظلم نیست ها، میگم این درصد از ظلم، در حد براندازیه یا باید دست به اصلاح ببریم؟  از نظر من نیست چون همین حد از ظلم و سرکوب در ممالک دیگه هست و شما و من رای به براندازی نمیدیم. پس چه طور در مورد ایران به این نتیجه برسیم؟

دلایل مردم و بی اعتمادیشون، داره خودشونو می‌کشه عزیز من. در مورد اون هیچ بحثی ندارم. درد داره برام واقعا!

پس چی نشان دهنده جمهوری هست؟ سلطنت؟!! پس در فرانسه هم همین نظر رو دارید؟ یا در امریکا؟ 
بله. این نعمت رو داده... مگه من گفتم جمهوریت ما جمهوری تر از جمهوریت اونهاست؟!

مسلم بدون اجر یک روز پای این نظام ایستادن در شرایط حاضر، کمتر از اجر شهید نیست! اجر جوونای ما توی حفظ نظام امروز خیلی بیشتر از اجر شهدای اوایل انقلابه. برای این حرف میشه کتااااب ها نوشت...

روحشون خبردار که شده و به نظرم با شما هم عقیده نباشند!  چون در زمان اونها هم مخالفانی بودن که همین استدلال های شما رو داشتن و شهدا باهاشون همراهی نکردن.

کار اون روز اونها حفظ نظام بود و کار امروز ما اصلاح و ارتقای این نظام.

شما اگر با کسی ازدواج کنید که مثلا 20یا 30 درصد شخصیتش نیاز به اصلاح و تغییر داشته باشه، و مطلوب نباشه، ازش طلاق میگیرید؟! یا نه با صبوری و مدارا سعی در اصلاح خودتون و به تبعش همسرتون خواهید داشت؟! 


بهتره کمال طلب نباشیم و قبول کنیم رسیدن به عدالت و قله مدنیت، یه روزه اتفاق نمیفته و نباید صرفا به خاطر ارمان هامون، فکر کنیم عملکرد هم مطلوب هست. عملکرد مطلوب رو باید بسازیم. هرروز هرروز که خراب نمیکنن!


دو تا توضیح: اگر چیزی رو توضیح میدم، به این دلیل نیست که نگاهم به شما نگاه عاقل اندر سفیهه، به این دلیله که سطح علمی شما و تخصصتون رو نمیدونم. و این دلیل که فقط شما که جواب های من رو نمیخونید. برای همه مینویسم. قصدم جسارت نیست.

و دوم این که اگر استدلال های من ضعیفه، شما به قوت عقل خودتون ببخشید. من با این استدلال ها تصمیم گرفتم و از حیرت بیرون اومدم. ببخشید که قوت عقل شما رو ندارم. و دوم این که من دارم توی یه وبلاگ عمومی مینویسم پس مطالبم هم در حد عمومیه اونم در اندازه عقل خودم. اگر شما استدلال قویتری طلب میکنید یا تخصصی دارید، نباید اینجا وقتتون رو تلف کنید. باید برید به جمع تخصصی نظراتتون رو ارائه بدید. اگر من میخواستم تخصصی بنویسم، حق اون بود که در مورد تخصصم که مشاوره هست، بنویسم. 
اگر بیشتر از این بخواید با نگاه ضعیف بودن حرف بنده به بحث ادامه بدید، میذارم به حساب سرکوب کردن صدای مخالف خودتون و خب نگاهم و رفتارم طور دیگه خواهد بود.

و این که من چند وقتی وبلاگ رو تعطیل کردم و نمیتونم با شما صحبت کنم. ازتون عذر میخوام و خواهش میکنم اگر واقعا تمایل به حرف زدن در مورد مسائل و سیاهی های مملکت دارید، این تمایلتون رو جدی بگیرید و برای اصلاح قدم بردارید و جایی نکات و نظراتتون رو مطرح کنید که کارسازتر باشه. از من جز شنیدن کاری بر نمیاد عزیزم. که الان همونم امکان نداره.
فعلا به خدا میسپارمتون.


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان