سبک زندگی مجازی

این مطلب یه بخش از گفتگوی من در پیامرسان ایتا با یکی از دوستامه. بخونید بد نیست-

 

مامان من رفت اربعین پاش پیچ خورد بعد الان بیشتر از یک ماهه توی رختخوابه.
وقتی خواست بره گفتم مامان مراقب باش. قبلترش هم نزدیک دو سال بود هم میگفتم رژیم بگیر هم میگفتم ورزش کن. مشکلی نداشت خیلی. ولی اضافه وزن زیاد و عدم تحرک داشت. تنبلی میکرد . هر پیشنهادی بهش میدادم یه ایرادی میگرفت. وقتی رفت اربعین پاش پیچ خورد، گفتم این نتیجه همون روند غلطه.
بعدشم گفتم وقتی شرایط استیبله و همه چی آرومه. آدم همش میگه من چه قدر خوشبختم. متوجه نیازبه تصحیح سبک زندگی غلطش نیست. ولی وقتی یه چالش پیش میاد، صدمه میبینه. به خاطر روند و سبک غلط صدمه میبینه. هر چه قدر سبک زندگیش و روند امورش غلط تر باشه صدمه بیشتری میبینه، و هر چه قدر سبک زندگیش غلط تر باشه، با چالش کمتر و کوچکتری صدمه میبینه.
یا به عبارت درستر، هرچی بیشتر اصول رو رعایت کنیم، چالش ها کمتر به ما صدمه میزنن.

حالا حکایت این جستجوگر های ایرانیه. تا روز عادی بود، معلوم نبود که نیاز به همچین جستجوگرهایی هست. ولی وقتی چالش امنیتی پیش اومد فهمیدیم که با اهمیت ندادن به اینترنت ملی کجاها به مشکل بر میخوره و حفره های سبک زندگی مجازی ما کجاست.
بدم نشد...

 

یه نکته هم اضافه کنم: مملکت ما مملکتیه که با همچین چالش هایی خیلی روبرو خواهد بود و این اولین چالش امنیتی ما نبوده، آخریش هم نخواهد بود. حالا دیگه خودتون میدونید...

۷ لایک:)

سلام

 

مطلب و نتیجه گیری خوب بود.

برای همینم در امتحانات و چالش های زندگیمون هست که متوجه نقص ها و فضایلمون میشیم. بدون این چالش و محک عیار انسانیت و نقص و کمال ما مشخص نمیشن.

پلڪــــ شیشـہ اے ۳۰ آبان ۹۸ , ۲۰:۴۴

سلام بانو. منم حظ کردم از صحبتتون سادات جان

بیچاره کرده ما رو نبودش

صحبتِ جانانه ۰۱ آذر ۹۸ , ۰۲:۵۴

نمی دونم این نبود زیرساخت شبکه ای و تدابیر ناامید کننده چه به روز امنیت میاره بلاخره

ولی سبک زندگیم رو باید تغییر بدم ان شاءالله

س _ پور اسد ۰۴ آذر ۹۸ , ۲۳:۳۹

سلام.... 

جای خالی "اینترنت ملی یا داخلی" شدیدا" احساس می شود!

قاسم صفایی نژاد ۰۹ آذر ۹۸ , ۱۱:۰۴

نمیشه کسب و کاری راه انداخت برای روزهایی که چالش امنیتی وجود داره فقط! کسب و کار باید همیشه چرخش بچرخه. مشکل از دولته که سیاستگذاری خوبی نمیکنه که مثلا جستجوگر خوب ایرانی فراگیر بشه. یاندکس و بایدو و امثالهم در دنیا زیادند و کشورهایی که از گوگل استفاده نمی‌کنند.

شترسواری دولا دولا نمیشه. وقتی مقابل آمریکا هستیم باید به شرایطش هم پابند باشیم. یا مقابل آمریکا هستیم و پروژه‌هایی مثل اینترنت ملی و ... رو باید با کیفیت خوب و رضایت مردم انجام بدیم یا مقابل آمریکا نیستیم و از وسایل و خدمات امریکایی استفاده می‌کنیم. کژدار و مریض پیش رفتن باعث میشه که هیچکدوم نباشیم و ضرر هر دو طرف رو داشته باشیم!

خیلی موافقم.

فقط این که حرکت های فرهنگی باید از درون خود مردم و از بین اجتماعات شروع بشه وگرنه ابتر میمونه. مشکل مردم ما اینه که کلا میل به محصولات وطنی نداریم. 
نمیشه منتظر باشیم دولت ها بیان و کار رو جلو ببرن. باید خودمون به سمت اینترنت ملی بریم و بعد از دولت مطالبه کنیم.

قاسم صفایی نژاد ۰۹ آذر ۹۸ , ۱۳:۵۷

اون که بله. منظور من سیاستگذاری درست هست. تا سیاستگذاری هم درست نشه، تلاش مردم بی‌نتیجه می‌مونه. 

مثلا تا وقتی که زیرساخت خوب به محصولات خارجی داده میشه، هر چی هم مثلا مردم بگن ما سروش میخوایم و تلگرام نمیخوایم، عملا چون سرعت تلگرام از سروش بیشتر میشه، بعد از چند ساعت مردم نظرشون عوض میشه. 

درسته.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان