من

من کجام؟

زنده ام اما وسط هیاهوی این روزها گمشده م 

دنبال خودم میگشتم...

گشتمــ

گشتمــ

گشتمــ

اما نبودم

من کجام؟

میدونم که زنده ام.

هنوز عشق رو حس میکنم

و از خودگذشتگی رو

پس نفس میکشم

اما صدایی نیست

همه جا سکوته

این قدر ترسیدم که فقط نفس میکشم

ترسیدم

بیا 

بهم بگو چی دوست داری

تا برات انجام بدم...

من کجام؟

زنده ام 

اما فقط نفس میکشم..

 

۷ لایک:)

بیا 

بهم بگو چی دوست داری

تا برات انجام بدم...

 

 

نه نه مخالفم 

 

چرا؟

خب قهر کرده..

آقای گوارا ۳۰ مهر ۹۸ , ۰۷:۱۲

اینو حتما می دونین ولی من باب تذکر شاید بد نباشه :

 

یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾

قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿۲﴾

نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا ﴿۳﴾

أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا ﴿۴﴾

إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا ﴿۵﴾

إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا ﴿۶﴾

إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا ﴿۷﴾

 

 

برای تحمل کردن بار هیاهوی روز ، خلوت شب رو توصیه کردن .

+ البته ما خودمونم عامل نیستیم متاسفانه ...

بد نبود که هیچ..عالی بود. ممنونم

آهان 

من جور دیگه برداشت کردم 

خودمو میگم باهام قهر کرده. ازم ناراحته.

میدونم از خودم هیچ وقت چیز بدی نمیخوام. 

عباس زاده ۳۰ مهر ۹۸ , ۱۴:۲۵

آشتی کنید باهاش

دارم سعی میکنم.

ولی امشب فهمیدم که همه ارتباطات فقط سایه ای از ارتباط با خداست حتی ارتباط با خود.

سلام

 

این حالت بعد یه مدت که آدم به خودش سخت بگیره معمولا پیش میاد.

در این جور مواقع باید با نفس مقداری راه اومد. کمی فرصت داد و دوباره شروع کرد

 

به حول و قوه الهی

سلام

خودم به خودم سخت نگرفتم. شرایطم سخت بوده.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان