خستگی هام

🌷خاطرات جذاب و خواندنی نصرالله از دیدار با مقام معظم رهبری

سید حسن نصرالله:
 یک زمانی ما از سختی ها خسته شده بودیم در دهه نود شرایط سختی داشتیم ، وضعیت داخلی و مشکلات رژیم صهیونیستی دشواری های زیادی برای ما به همراه داشت آن موقع من جوان بودم و ریش هایم هنوز سیاه بود اما بار بر دوشم سنگینی می کرد گاهی به ایران می آمدم نزد ایشان(رهبر انقلاب) رفتم و گفتم چه کنم تا سنگینی بار این مشکلات را تحمل کنم؟ ایشان فرمودند تو هنوز جوانی من با این ریش های سفیدم به شما نصیحتی می کنم ،طبیعی است انسان در حرکتش با چالش ها و دشواری هایی روبرو شود دشمنان و دوستان غالبا موجب ناراحتی انسان می شوند اما اذیت دوستان سنگین تراست ،انسان خسته می شود نیاز به راهنما دارد ،کسی که دستش را بگیرد و به وی آرامش دهد در همه مشکلات ، خدا را داریم به کس دیگری نیاز نداریم، خداوند با رحمت و لطفش به ما اجازه داده که وی را بخوانیم و خطاب قرار دهیم در هرحال و صورت و هرزمان که احساس خستگی می کنی توصیه می کنم وارد اتاقی شوی تنها ده دقیقه یک ربع با خدا صحبت کنی ما معتقدیم خدا علیم، بصیر، سمیع و حکیم است همه نیازهای ما در هر صورت نزد خداست با او سخن می گویئم نیازی نیست با دعاهای خاصی وی را بخوانی با زبان خودت در قلب خودت با زبان عامیانه با او مناجات کن خدا می شنود خدا جواد و کریم است اهل کرم ،مغفرت و هدایت است ، خدا به تو آرامش و قدرت می دهد دستان تو را می گیرد از روی تجربه می گویم از همان زمان من به این توصیه گوش می کنم، برکتهایی از این توصیه دیدم زیرا هر اندازه راه دشوار باشد خدا راه‌هایی را برای ما باز می کند خداوند کریم است خیلی کریم است.

 

+وقتی این مطلب رو خوندم یاد حرفام با خدا افتادم. خدا خیلی کریمه. حتی وقتی بهش شکایت میکنی بازم با لبخند نگاهت میکنه. نور میپاشه توی چشمت و سینه ت. همین دیشب بود که ساعت دو نصفه شب گفتم یعنی قراره اینقدر سخت باشه؟اییییننققدرر؟!! حداقل طاقتمو زیاد کن! یه کاری کن حداقل بدنم بکشه. وقتی خوابم برد دست خدا اومد روم پتو کشید و...صبح هم این مطلب رو خوندم. 
به کرامت و بزرگیش قسم که هیچ وقت تنهامون نمیذاره!

۹ لایک:)

فرمایشات رهبری به این سید بزگوار به این معنی بود که:

چشمه شو...

با خدا حرف بزن.. و ارتباط بگیر یعنی چشمه شو...

یعنی اهل حضور بشو...

برای من هم خیلی خوب بود...

خدا رو شکر...

بریم خدا رو شکر کنیم به خاطر این رهبر!
بریم خدا رو شکر کنیم برای کسی که خوندن یه توصیه ش زندگیهامون رو رونق میده!
خدا رو شکر برای این رهبر!
خدا رو شکر برای این همه نورانیت!

آقای گوارا ۱۴ مهر ۹۸ , ۰۸:۵۳

در هرحال و صورت و هرزمان که احساس خستگی می کنی توصیه می کنم وارد اتاقی شوی تنها ده دقیقه یک ربع با خدا صحبت کنی ...

خیلی دوست دارم تجربش کنم ببینم چی میشه ...

ان شاءالله نتیجه بهترین خوبی هاست.

آقای مهربان ۱۴ مهر ۹۸ , ۱۴:۲۰

سلام

خدا خودش راهو گفته. گفته مردم رو ولشون کن. دوست و دشمن و پدر و مادر و زن و بچه رو ولشون کن. بیا سراغ خودم. توی بغل خودم. خودم بقیه رو برات درست میکنم و جاده رو برات صف میکنم

بعد ما تا به مشکل میخوریم هی میریم سراغ بقیه. چشممون به فلانیه تا گره گشایی کنه. تا بابا و مامان مشکلمو حل کنن. تا همسرم بهم ارامش بده.

کجا داریم میریم؟

سلام

ولشون که نه...ولی خب از اونها نباید بخوایم تامینمون کنن. انسان ها وسیله اند و خداست که وسیله سازه.
همسر نباید آرامش بده؟

از هر وسیله ای باید انتظار کارآمدی داشت ولی اگر کارآمد نبود نباید بهم ریخت. باید نگاهمون به خدا باشه.

عارفه زهرا ۱۴ مهر ۹۸ , ۱۴:۵۱

این حالت بنده و خدا خیلی خوشگله...

خیلییی😍

صـــا لــحـــه ۱۴ مهر ۹۸ , ۱۹:۴۸

وااای. منم هر وقت به این توصیه عمل کرده بودم نتایج خیره کننده گرفتم ولی اون مواقع نمی‌دونستم چه کار مهمی دارم می‌کنم

چقدر جالب بود و من نخونده بودم این مطلب رو...

کجا خوندی اینو؟

آره..توصیه خیلی خوبیه.

در فضای مجازی😁😁😁

آقای مهربان ۱۵ مهر ۹۸ , ۱۲:۲۱

من میگم همین ریشه ی انتظار و طلب رو باید خشک کرد.

اگر همسرم با من خوب برخورد کرد، الحمد لله. اگر نکرد، الحمد لله.

اگه من از یه منبع بزرگی به نام خدا ارامش بگیرم، دیگه اصلا خودبخود دنبال منبع کوچیکا نمیرم.

به تعبیر دقیق تر:

وقتی غنی مطلق رو ببینم، زشت نیست از کسی که خودش فقیر مطلقه انتظار داشته باشم و طلب کنم؟

خب این دقیقا همون حرف منه ولی به بیانی متفاوت.

درسته. 
الحمد لله علی کل حال 
این که فقیر رو منبع بدونیم زشته ولی اگر اونو وسیله بدونیم و بخوایم که کارآمد باشه، نه زشت نیست.
زشت بهم ریختن ما و خارج شدنمون از تعادله که باعث ناشکری و کفران میشه.
وگرنه حق طلبی که زشت نیست. 
من حق دارم از شوهرم خرج زندگیم رو بخوام و به این حق پافشاری کنم ولی اگر نداد یا نداشت، نباید از خدا دور بشم یا در غصه و ناراحتی فرو برم. باید دنبال وسیله ای دیگه باشم. و اگر توان گرفتن حقم رو نداشتم یا شوهرم توان دادن حقم رو نداشت، باید به خدا واگذار کنم.

منظور من اینه.

آقای مهربان ۱۵ مهر ۹۸ , ۱۳:۳۶

بله، تقریبا حرفامون یکیه. بستگی داره از چه زاویه ای به قضیه نگاه کنیم :)

درسته

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان