بار امانت
بارپروردگارا؛ درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامیاش و فرزندان عزیزش [و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی]، به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه دارد.
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
صراحتاً میگه بار امانت بر دوش فاطمه سلام الله علیهاست.
در وجودشه و نه در دستش. یعنی از خودشه.
فکر میکنم هرچیزی که باید گفته می شده، گفته شده؛ اما اون قدر که باید فهمیده می شده، فهمیده نشده، درک نشده.
اگر حقیقتی به صورت مستتر بیان شده، یعنی باید مستتر باشه و نباید واضح بیان بشه و فقط محارم قابلیت درکش رو دارن. اگر غیرمحارم اونو بشنون یا ببینن؛ اون حقیقت ارزش خودش رو از دست میده و عالم رو از تعادل خارج میکنه.
پس اگرم چیزی بفهمم، باید مثل چشمه آبی که توی یه شب تاریک پشت شاخه های بهم تنیده درختای سیب بهش رسیدم و ازش سیراب شدم؛ کنارش بمونم و لازم نیست نشانی اون چشمه آب رو به اغیار بگم.