پاییز

کجایی؟!

چرا نیستی؟

۲ لایک:)
من دارم آدرسش رو، ولی تو وبش نوشته به کسی ندیم :دی

بابا من داشتم الان هرچی میگردم پیدا نمیکنم. 

مرتضا دِ ۲۶ دی ۹۷ , ۱۷:۱۵
منم ندارمش :)

من داشتم. حتی بیرون از وبلاگ هم با هم در تماس بودیم. اما الان چند وقته آن لاین نشده. نگرانش شدم.

خورشید ‌‌‌‌ ۲۶ دی ۹۷ , ۱۷:۲۷
منم دارم آدرسشو :))
نمیگم دلتون بسوزه :)))

😃

مرتضا دِ ۲۶ دی ۹۷ , ۱۸:۲۵
جواب داد سلام ما رو هم برسونید :)

سلامت باشید. بزرگیتون رو میرسونم.

نه بابا انلاین میشه که....

اومد حرف زدیم.

صحبتِ جانانه ۲۷ دی ۹۷ , ۰۶:۵۸
گم شده؟

نه. آدرسشو گم کرده بودم. 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان