مکبث

دارم فیلم نگاه میکنم. مکبث...

توی یه صحنه یه ظرف رو بر میداره و مایع داخلش رو میخوره..بعد از لباش خون میچکه. 

یهو توی ذهنم این بیت میاد:

خون میچکد از سر ایوان کربلا

در خاک و خون فتاده به میدان کربلا...

بغضم میگیره...


از دست رفتیم کلا...داغونیم!

۵ لایک:)
صحبتِ جانانه ۱۹ مهر ۹۷ , ۱۲:۲۵
خدا به دست برگرداند 

؟!

سجاد عبدی ۱۹ مهر ۹۷ , ۱۲:۳۱
ای کشته ی فتاده به هامون ...

این کشته فتاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون حسین توست...

یا فاطمه زهرا سلام الله علیها

سلام 

احوال شما خواهر؟؟ 

این روزها آدم با تلنگری دلش میره کربلا

سلام

بد نیستم. شکر
ضعف زیاد دارم.

برای مثل منی که امسال از رفتن به مجلس محروم شد، تلنگر ها همین قدر بی ربط شدن...

! ندیدم فیلم رو
یادم نمیاد شاید!

فیلمه چیز خاصی نبود. صحنه های خشنش هم زیاد بود سریع زدم جای دیگه...


داغون شدیم..داغون روضه ارباب و دلخوشیم...

نیاز نبود اسم فیلم رو بگی.
همون اشاره کافی بود.

بی ربطیش معلوم نمیشد.

فکر میکردید فیلم دفاع مقدسی بوده مثلا...

فیلم دفاع مقدسی ندیدیم اینطوری باشه:
«توی یه صحنه یه ظرف رو بر میداره و مایع داخلش رو میخوره..بعد از لباش خون میچکه»

گفتم مثلا...

خواستم بی ربطی فیلم رو برسونم.

آشنای بی نشان ۲۰ مهر ۹۷ , ۰۵:۴۶
با‌‌ اجازتون یه بخشی از پروفایلتون رو گذاشتم بیوی تلگرامم

پروفایل من؟!

کدوم بخش...پروفایل این وبم خیلی دم دستیه...جالبه برام!

آشنای بی نشان ۲۰ مهر ۹۷ , ۰۸:۱۷
اون اواخر دوره وب شاخه سیبتون با اسم گم نام کامنت میذاشتم

آهاااننن! شما آقای گمنامید؟!

من دیشب یاد شما افتادم...اینقدر دعاتون کردم...



آشنای بی نشان ۲۰ مهر ۹۷ , ۰۸:۲۰
این بخش
پرواز میلی بوده و هست و إن شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است

به نظر من که اصلا دم دستی نیست

لطف دارید.ممنون

آشنای بی نشان ۲۰ مهر ۹۷ , ۰۸:۲۲
چی شد که یاد من افتادید برام جالب شد و ممنونم بابت دعای خیرتون بدجوری محتاج دعا هستم

همین جوری...

آدم یاد کسایی که توی گذشته دیده یا باهاشون آشنا شده میفته...
اونا آدمن هرچند من نبینمشون...پس یه جایی دارن زندگی میکنن. فرقی هم نمیکنه خانوم و آقا...
بعضی شبا یادشون میفتم و اگه بتونم دعا میکنم.

آشنای بی نشان ۲۰ مهر ۹۷ , ۰۸:۲۶
گفتم شاید با اتفاق خاصی یاد من افتادید این باعث میشه خودمو بیشتر بشناسم
به هر حال ممنونم بابت دعای خیرتون

نه..اگرم اتفاق خاصی بود الان خاطرم نیست...

خواهش میکنم.

من به روضه ی امام حسن رفتم...

آه ه ه...

😢

پلڪــــ شیشـہ اے ۲۱ مهر ۹۷ , ۱۶:۰۱
از شدت غربت و دور افتادگی از مراسمات امسال از ماه مبارک گرفته تا محرم و صفر، غمباد گرفته ام. در حدی که گاهی که میام تو خیابون تازه یادم میافته عه وا هنوز محرمه.

من حالا بر عکس محرم سر خود شدم. طرفای ما هیئت زیاده. اما من به خاطر وضع جسمیم و کوچیک بودن دخترم نتونستم برم. غذای هیئت هیئت بهم میرسید. هر شب. اما کنار بقیه آدما...توی تاریکی و صفای روضه نفس کشیدن...من امسال محروم شدم. فقط یه کوچولو توی خونه از تلویزیون عزاداری میدیدم کم گریه میکردم. بغض موند تو گلوم.... حالا الان به هر بهانه ای یاد مصیبت امام حسین علیه السلام میفتم گریه میکنم.


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان