چه کنم؟

به شدت دلم گرفته تا اونجایی که حال جسمیم بهم ریخته...

سعی کردم سر حال بشم نشد...

این جور مواقع واقعا نمیدونم با خودم چه کار کنم!

قبلا با همسرجان حرف میزدم اما الان دلم میخواد بهش وابسته نباشم. 

دلم گریه میخواد

دلم فراق بال زیاد میخواد.

دلم میخواد یه جایی بودم تنهای تنهای تنها.

دلم خدای بدون مزاحم میخواد.

تا حالا از حال دلم این طوری نگفته بودم توی وبلاگ.


بعدا نوشت: مسئله این نیست که من دلم بخواد با همسرجان حرف بزنم اما جلوی خودمو بگیرم. الان واقعا باورم اینه که از حرف زدن با همسرم چیزی دستمو نمیگیره. جنس ناراحتیم طوریه که همسرم طرف مناسبی برای رفع اون ناراحتی نیست.



۳ لایک:)
فاطمه باغملکی ۲۱ مرداد ۹۷ , ۱۶:۵۱
انشالله بهتر میشه اجیی
دنبال شدید🌹
دوست داشتید منو هم دنبال کنید 
:-)

ممنون😘😥

صحبتِ جانانه ۲۱ مرداد ۹۷ , ۱۶:۵۲
باهاش حرف بزن
وا
خود آزار نکن خواهر
شما گشنه میشی غذا میخوری، وابستگی به غذاست؟ گشنه شدی باید گریه کنی چون نمیخوای وابسته به غذا باشی؟
همسر برای همینه که تو کنارش تعدیل روحی بشی بعد با قوت راهتو بری
چرا سر راه خودتو میبندی😯

درسته اما این مدل دل گرفتگیم فقط به خودم برمیگرده. الان اون نمیتونه کمکی بکنه به نظرم.

صحبتِ جانانه ۲۱ مرداد ۹۷ , ۱۶:۵۶
پاشو بیا خونه ی ما پس😂
پاشو برو قدم بزن 
هرکاری کنی بهتره تا اومدن توی خلوت نت، تجربه ثابت کرده حال بد رو تشدید میکنه

خونه تون کجاست؟

اتفاقا دلم دوست هم دل می خواد نه همسر مهربون.

اگه ممکنه براتون سفر برید
بهتره زیارتی باشه
کتاب های حال خوب کن بخونید
خونه تکونی کنید
خیلی برای ارامش خوبه
شست و شو و تمیزکاری به آدم ارامش میده


با همسرتون حتما و حتما صحبت کنید
همسر آرامشه

دوست دارم اما حال جسمیم هم الان بهم ریخته توان ندارم. 

این جور مواقع همه چی از دستم در میره فقط صبر میکنم زمان بگذره. اصلا برام جالب نیست از دست دادن زمان.

درمان شما پیش شیخ الرئیسه
اون چند لحظه پیش به سوپری سر کوچه ی شما آمده بود و بسته ای برای شما گذاشت توی یخچال بستنی ها

درب سمت چپی

احتمالا منو با کس دیگه اشتباه گرفتید.چون یخچال ما ساید نیست.

شما حالت خوب نیست
گفتم یخچال سوپری !! :)

:)

دلتون میخواد مدتی از بالتون دور باشین؟ 🤔🤔🤔
فراق بال؟ :) یا فراغ بال؟ :)

البته از اونجایی که فعلا نمیخواین با همسرتون صحبت کنین، احتمالا همون فراق بال درسته 😊

:))))

حواسم نبوده چی مینویسم. هرچی به ذهنم رسید تایپ کردم.
ممنون که گفتی.

آقای مُرَّدَد ۲۱ مرداد ۹۷ , ۱۸:۵۴
حواسش که نیست چه مینویسد. دلش دوست میخواهد. خدای بی مزاحم میخواهد. همسر مهربان نمیخواهد. بستنی نیز نمیخواهد. پس چه میخواهد؟ ببینید چه‌اَش است شاید جایش را خیس کرده.

خیلی ممنون....


من بهانه نمیگیرم!

آقای مُرَّدَد ۲۱ مرداد ۹۷ , ۱۹:۰۸
البته که میدونید مزاح کردم. لازم به توضیح نیست. ولی وجدانا من گفتم بهانه؟ این حالیه که همه ی ما ممکنه دچارش بشم.
 اینجور مواقع شخصا نیاز دارم به یکی که تا عمق وجودم منو بخندونه و یا برم سریخچال رو صندلی بشینم و طومأنینه، هرآنچه در درون فک و فامیل های آبا و اجدادِ سایدِ (یخچال) شما (یعنی یخچالِ قدیمیِ ما) وجود دارد بکشم بیرون و بلُمبانم.

یخچال ما ساید نیست. از این یخچال فریزرای سرهم معمولیه. 

مارکشم الکترو استیله.

منم نیاز دارم بخندم ولی وقتی من غصه دار بشم همه خنده هام موقتی میشه. ظهر یه ذره یه چیزایی خوردم ولی جدا اشتها ندارم.

باید یه راهکاری پیدا کنم این حالتامو مدیریت کنم. 
میگذره ها ولی انگار آدم سرند میشه.
باز بهتر از قبلم. به یه سری کارام رسیدم.

بابای نرگس ۲۱ مرداد ۹۷ , ۱۹:۰۹
سلام
یه بستنی بخورید
یه گشتی بیرون بزنید

سلام

گشتن و لذت بردن کار نزدیک به غیر ممکنیه برای مادر یه بچه نوپا.
هرچی هم پیدا کنم باید توی خونه باشه.

سلام

ذکر لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ، رفع هم و غم میکنه

احتمالا مزاجتون هم به هم ریخته تعدیل مزاج کنید. خیلی خیلی خیلی کمک کننده است.
علی الحساب گلاب/ عرق بیدمشک/بهارنارج استفاده کنید.

سلام

باورت میشه یه وقتایی وسط همین ذکر سه بار باید جواب این و اونو بدم؟!

هر سال پیش یه طبیب طب سنتی پاکسازی انجام میدم. ولی شاید این باشه...

عرق بیدمشک رو بعضی وقتا مثل آب میخورم.

من دقیقا مصداق بارز همون ضرب المثلم که میگه هرچه بگندد نمکش میزنند وای به روزی که بگندد نمک

هر وقت کسی از دور و بریا طوریش میشه یا حالش بد میشه من با همین راه کارا کمکش میکنم. اما به خودم که میرسه دیگه نمیدونم چی جواب میده.
الان میدونم باید مدیریت غم و غصه مو دست بگیرم. باید خلوت کنم. اما باید برنامه ریزی داشته باشم برای پیدا کردن خلوت. مسئله نداشتن برنامه ریزیه.
دعا کنید برام.

بشینید و با امام زمان صحبت کنید

تجربه خوبیه
من جواب گرفتم

والبته نوشتن هم بدک نیست



سربزنید

درسته. تجربه خوبیه.

ان شاء الله

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان