شادی

دیروز یکی از راهکار های شادی فردی رو روی خودم امتحان کردم.

خونه بهم ریخته بود. برای شب هم شام نداشتیم. اما دیدم نمیتونم اگر این کارارو انجام بدم از خدا هم طلبکار میشم نعوذ بالله! سعی کردم(دقیقا سعی کردم. چون با حس عذاب وجدان چندشی همراه بود) همه چیز رو رها کنم و یکم به خودم برسم. چند تا راهکار پیدا کردم و از بینشون اونی که برام در دسترس تر بود رو انتخاب کردم. وقت نداشتم و حوصله هم نداشتم تا محیط رو برای راهکار های دور از دسترس آماده کنم. اون برای بعد. در دسترس ترین روش هم خوندن یه کتاب داستانی بود.‌

داستان سیستان رو برداشتم که بخونم. خیلی بهم مزه داد!


ممنون برای راهکاراتون! چون ذهنم خیلی پراکنده بود، فکر خودم نمیتونست این قدر جامع و کامل همه چیز رو ببینه. از همشون استفاده میکنم تا ببینم با کدوم راحتم؛ تا بتونم در لحظه، هرجایی، یه وسیله ای برای انرژی دادن به خودم پیدا کنم.

۷ لایک:)
خواهش میکنم بابت راهکارامون

ممنون

صحبتِ جانانه ۰۶ مرداد ۹۷ , ۱۵:۱۵
شام چی شد

از بیرون...رستورانو گذاشتن که آدم یه وقتایی ازش استفاده کنه تا به خودش مرخصی بده.

راستش اینه که در هر صورت شام از بیرون کباب میگرفتم چون حالم خوب نبود باید کباب میخوردم.

سلام

داستان سیستان خیلی کتاب خوبیه
منم زمانی که خوندم واقعا لذت بردم.

اگر کتاب خاطرات سفیر رو نخوندین اونو هم بخونید. واقعا از هر لحاظ کتاب خوبیه و علاوه بر محتوای خوب، نوع بیان خاطرات جوری هست که خنده های خوب و طولانی نصیب آدم می کنه.

سلام

خوبید؟
اسمشو شنیدم. اما یادم نیست در مورد چی بود.
ممنون از پیشنهاد.
هرکار دیگه ای بخوام بکنم باید یه سری مقدمات آماده کنم. مثلا اگه بخوام جایی برم باید یه نفر باشه تز بچه ها مواظبت کنه، که من ندارم کسی رو یا مثلا باید یه مسیری رو برم یا ساعت مشخصی جای مشخصی باشم، که خب هر ساعتی نمیشه یا با برنامه من جور نیست. اینه که فعلا بهترین گزینه کتابه.

الحمدلله خداروشکر

قلاب بافی هم گزینه خوبیه!

کتاب در مورد خاطرات تحصیل خانم نیلوفر شادمهری هنگام تحصیل در مقطع دکترا در فرانسه است.


قلاب بافی رو خیلی دوست دارم اما الان خانوم کوچولو نمیذاره. 

بچه خیلی چیزا رو محدود میکنه. برای همین من کلا همه چیزم یهو قاتی شد. 

خداروشکر

:)

داستان سیستااااان 
به به عجب انتخابی :) 
آره و اینکه گاهی دلت کتاب سبک می خواد
من الان رفتم کتابهای داستان نوجوان گرفتم! چون کشش خوندن مثلا شاهکار تولستوی را که یک ماهه گرفتم ندارم هنوز! 
شما که غریبه نیستید هوشنگ مرادی کرمانی را حتما انتخاب کن فوق العاده است :)
الان خوبی عزیز دلم؟ 

بهترم.ولی بدنم توان نداره هنوز.امروزم نتونستم کاری بکنم.

میدونی چون نمیتونم یه استراحت واقعی داشته باشم مریضیام فرسایشی میشه.کارایی بدنم هم کم میشه.

خورشید ‌‌‌‌ ۰۶ مرداد ۹۷ , ۲۲:۵۹
سلام خانم پیچک عزیز
خوب باشید ان شاءالله

کتابهای آقای امیرخانی عالی اند
در همین سبک و سفرنامه طور، "جانستان کابلستان" رو هم اگه نخوندید بخونید

سلام

خوبی؟!😃
جانستان کابلستانو خوندم. داستان سیستان به نظرم بهتره.
ببین یه کتابی هم هست من به تو میگم بخون:دختر بابا نوشته مورین مورداک

چی بهتر از این :)

هوم....چیزای بهتری هم هست ولی ما دلمون نمیخواد معطلشون بشیم. :)

کتابای اقای امیرخانی رو خیلی دوست دارم 
کتاب اقای سید مهدی شجاعی هم خیلی خوبن
خاطرات سفیر رو هم که دوستان پیشنهاد دادن حتما بخونید هم فوق العاده جذابه و هم بسیار کاربردی. (درباره دختر خانم مومن و محجبه ای که در فرانسه دانشجو بودن و به خاطر اعتقادات و مذهبش همیشه مورد سوال واقع میشده)
ان شاالله که همیشه موفق باشید. 

سلام

کتابای آقای امیرخانی رو غیر از من او دارم. من او رو هم خوندم اما چون خونده بودم همسرم توی این پکی که برام گرفته نخرید!

خاطرات سفیر رو هم تا صفحه سی خوندم. نسخه الکترونیک کتاب رو. از فیدیبو یا کتابراه بود،یادم نیست، نسخه اینترنتی شو گرفتم خوندم بقیه شم ان شاءالله امشب میخرم. خوشم اومد ازش.

سلامت باشید.
ممنون

:))
خدا بچه های گلتونو براتون حفظ کنه :)

:)

شما هم همین طور.

سلام و آرزوی حسن عاقبت...
" معمولا" دم دست ترین راهکار ؛ بهترین راهکار نیست :) ... بهترینها ؟! را جستجو کنید! 
پ ن (ن ش) :
-بهترینها غالبا" موافق طبع نیستند.
وفقکم

سلام علیکم.

ممنوننن
راهکار برای لذت بردن باید موافق طبع باشه دیگه...نه؟ 
نمیشه که با اکراه از چیزی لذت برد!
من الان نمیتونم خیلی صبر کنم. برای شروع نیاز به دم دست ترین وسیله ها دارم.  با همین راهکار امروز کلی کار عقب افتاده که همش پشت مینداختم انجام دادم!

تازه کتاباش خوبن. کتاب بد که نخوندم!!

ممنونم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان