سلام و سوال

سلامش که سلام...بحثی درش نیست و اما سوال:

وقتی "فرشته" ای را در ذهن مجسم می کنید چه چیزی در ذهن شکل می گیرد؟

۴ لایک:)
سلام :)
همون تصوری که توی بچگی داشتم. یه خانمِ مهربون با لباسِ آبیِ کمرنگ و دو بالِ صورتی

سلام :)

احتمالا هم بی حجاب...لباسش هم احیانا یا آستین نداشت یا اگرم داشت آستیناش آستیناش دنباله دار بودن.

صحبتِ جانانه ۰۳ تیر ۹۷ , ۰۵:۱۰
فرشته ای😁

یعنی چی؟

.. مَروه .. ۰۳ تیر ۹۷ , ۰۶:۴۳
سلام پیله ی عزیز...

یه موجود مهربان با یه لبخند ملیح که غالبا خانمه و وقتی تصورش میکنم یه ترکیبی از نوره و چهره ی انسان...
من در همین حد تا حالا تصورش کردم...
اون وقتا هم که اقاست مال وقتیه که حضرت جبراییل رو تصور میکنم،اونجا تصورم نمیتونه ازاد باشه،همش شخصیت فیلم هایی که ایشون توش بوده تو ذهنم میاد...

چرا میپرسی؟ به چی داری فکر میکنی؟ :)

سلام

میخوام ببینم فقط تصویر ذهنی من(هم در کلمات و هم در تصاویر) دستکاری شده ست یا بقیه هم همین طورن.
میبینم که بقیه هم همین طورن.

ملک قابل تصور نیست چون از جنس ماده نیست.

اما خب برای ما از زمان کودکی در انیمبشن ها تصویرسازی کردند. شبیه تصویری که دوستان در نظراتشون توصیف کردند.

دقیقا! خیلی بده. چون ما در واقع با تصاویر ذهنیمون میتونیم تعیین هدف کنیم.

خورشید ‌‌‌‌ ۰۳ تیر ۹۷ , ۰۷:۰۳
اتفاقا دیروز یه جایی همین بحث پیش اومد
اینکه تصویر ذهنیمون بیشتر شبیه کارتون های هالیوودی هست 
ولی واقعیت این نیست
میگن همراه هر قطره بارون یه فرشته است
بعضی از مواقعی که حضور فرشته ها براش ذکر شده، باعث میشه از اون تصور کلیشه ای جدا بشیم

میدونید نظر شما چی داره برام. این که باید با همون روشی که توی دنیای رسانه امروز تصویر سازی ها ایجاد شده تصویر درست رو در ذهن همدیگه ایجاد کنیم. استفاده از آیات و روایاتمون خیلی به درست شدن این تصویر معیوب کمک میکنه.

شبیه یک دختر جوان زیبا رو بالباس سفید و بالهای بلند...

احتمالا هم بی حجاب و با لبخندی که روی صورت داره.

.. مَروه .. ۰۳ تیر ۹۷ , ۱۱:۴۲
واقعا مایه خوشحالیه که اهل بیت رو تو فیلم هامون به تصویر نکشیدن
اون تصاویر تخیلی ائمه هم که هیچوقت باور نکردم...

الان بیشتر با این مسئله کار دارم که اولا فرشته ها جنسیت ندارن ولی برای ما زن نشون داده میشن میش عقیده مسیحیت اینه که حضرت عیسی پسر خدا و فرشته ها دختر خداهستن. ثانیا اصلا فرشته ها همدم ما در بهشت نیستن. برای مردا حورالعینه و برای زنا مردای بهشتی. حالا بعضیا غلانم گفتن. 


نه باحجاب :|

چه خوب!

صحبتِ جانانه ۰۳ تیر ۹۷ , ۱۳:۱۵
یعنی فرشته ای را تجسم کرده ای فرشته ای در ذهنت شکل گرفته

هااااننن؟من نمیفهمم چی میگی دقیقا!

صحبتِ جانانه ۰۳ تیر ۹۷ , ۱۳:۱۷
خیلی غامض گفتم شاید😐

از علائم نگارشی استفاده کن و بیشتر توضیح بده شاید مخم کشید...

صحبتِ جانانه ۰۳ تیر ۹۷ , ۱۴:۰۰
جمله خودتو نوشتم دیگه
وقتی ذاری فرشته ای رو توی ذهنت تجسم می کنی، یه فرشته تو ذهنت ایجاد میشه
حل نشد؟🌧😕

ههههه

چرا!😁

فرشته؟
اول فرشته ی خودمون
بعد حور العین های قرآن
بعدشم فرشته اصلی رو نمی تونم بگم چجوری تصور میکنم چون تصور پخته ای نیست

همون فرشته خودتون چیه؟ یا شاید باید بپرسم کیه؟

فرشته ای که توی بیان هست و جنوبیه
کنکوریه! نمیشناسید؟

آهان! چرا فرشته رو یادمه.


قبل از آشنایی با فرشته خودتون فرشته رو چه طوری تصور می کردید؟

قبلش هم فرشته داشتیم
دختر همسایه مون

شما انگار هنوز ذهنتون درگیر عینیاته.

عیب نداره....

بله همیشه ذهنم درگیر عینیاته
برعکسش عیب داره به نظرم

این که درگیر عینیات نباشیم ایراده؟

منظور من از درگیر عینیات بودن اینه که هرچیرو ببینیم بتونیم تصور کنیم یا فقط چیزایی که دیدیم رو بتونیم باور کنیم.

دقیقا منظور منم همینه.
باور کردن بدون دیدن فیلم بازی کردنه ...

درسته ولی باور هم درجه بندی داره ها.

یعنی ممکنه اول باور کنی بعد ببینی...

آهان شما از اونایی که اول باور میکنی بعد می ببینی؟

فکر کنم خیلیا این طورین و خب مسئله همین جاست: که چه چیزایی رو میشه اول باور کرد و بعد دید؟


اگر این وسط چیزایی رو باور کنیم که هیچ وقت قابل دیدن نباشن باور هامون موهوم میشن درسته؟ 

اینجا یه نکته ی ریزی وجود داره

اینکه چیزی قابل دیدن باشه یه مسئله است.
اینکه ما چیزی رو ببینیم یا نه یه مسئله دیگه

که دیدن ما فراتر از حس بینایی است. ولی وقتی میگی قابل دیدن منظور فقط دیدن با حس بینایی است.

شاید فقط دیدن با چشم سر نباید منظورم باشه. شاید تصور کردن هم باید  منظورم باشه. یعنی در واقع چشم ذهن.

نمیدونم دقیقا چه جوری بگم ولی سعیمو میکنم: هرچیزی که تصور میکنیم میشه باور کرد و اگر باور کنیم بالاخره میبینیم؟

اصلا نمیتونم بگم. فقط بالهای بزرگش رو می بینم. نه چهره نه جنسیت نه لبخند نه دست نه پا. هیچی. فقط یه موجود به غایت پر جذبه که اگر ببینمش ممکنه قالب تهی کنم که بال هم داره. یعنی بالهاشو می بینم که خیلی هم بزرگه هااااا! :)

بعد همه ش هم فکر میکنم یحتمل اسمش جبرئیله. هرچند هیچوقت قصد ندارم جناب جبرئیل علیه السلام رو تصور کنم اما اسم پیش فرضم برای فرشته ی مورد تصورم اینه.

درست مثل دوستان مجازی. ما همه مون از هم یه تصوری داریم که اصلا عینی نیست اما یه تصوری هست! نمیدونم تونستم خوب توضیح بدم؟

ببین دارم به این فکر میکنم که تصاویر ذهنی بچه هامونو دارن بر مبنای تعالیم انجیل(تحریف شده) یا یونان باستان یا تفکرات الحادی و انحرافی شکل میدن. مشاهده خیلی تاثیر میذاره. دارم نگاه میکنم که این حالت توی همه چیز و همه جا هست و این که این وسط پنبه حیا رو میزنن چون خیلی راحت میگن فرشته ها خیلی مهربونن و برهنه هستن. توی انیمیشنا خیلی واضحه که دارن اینو ترویج میکنن(کارتون دیجیمون یادته؟ آنگه ومون و آنگه مون؟) بعد رسیدم به این که آیا ممکنه ما یا بچه هامون این تصوراتمون رو باور کنیم(خیلی بده!) و بعد دنبال نمونه عینی براش بگردیم؟ اون زمان همون طور که نمونه ذهنی برامون ساختن نمونه عینی هم ممکنه بسازن؟ 

یعنی از چند جهت مختلف به این تصویرسازی ذهنی دارم فکر میکنم و این که سرانجامش چی میخواد بشه و چه جور باید جلوشو بگیریم؟ اصلا چیا هست که حتما باید دقیق تصویر سازی بشه؟
اگر مثلا من بخوام فرشته ها رو تصویر کنم(توی یه رمان یا یه انیمیشن) چه شکلی باید باشه تا ریشه توی اعتقادات خودم داشته باشه و البته باور پذیر هم باشه.
باید تمام خصوصیات یه فرشته رو کنار هم بذاریم و براش با تمام روشها یک تصویر باورپذیر بسازیم. طوری که بتونه با فرشته توی ذهن مخاطب(همونی که غلطه) مقابله هم بکنه. چون اون فرشته ساخت غرب، داره یواش یواش به مضر میشه.


قصد پست شما رو فهمیدم اما خب خواستم سوال رو جواب بدم فقط :دی
قضیه ی حیا هم راستش من نمیدونم این بخش از تعلیمات مسیحیت تحریف شده یا در اصل همین بوده اما برهنگی برای اونها نشانه ی پاکی و معصومیته! یعنی کسی که هیچ آلودگی ای به دنیا نداره. هیچی نداره خودشه فقط.
تو کلیساهاشون هم برهنگی هست.
ولی اون کارتونه رو ندیدم اصلا :دی

در مجموع این نوع القائات قابل توجهن اما به نظرم این مورد (یعنی تصویر فرشته ها) خیلی مهم نیستن! یعنی تصور بچه در موردش خیلی تعیین کننده نیست! اما در هر حال آدم باید مواظب انیمیشنهایی که بچه ها می بینن باشه!این خیلی مهمه :)

فکر نکنم این عقیده رو دقیقا داشته باشن چون راهبه هاشون حجاب دارن تمثال حضرت مریم رو هم با حجاب می کشن.البته دقیق نمیدونم ولی خود مسیحیت عقیده به حجاب داره.


چرا مهمن!کامنت خانوم رهرو توی پست بعدی رو دقت کنید. همون جمله بولد شده.
تصاویر ذهنی ای که توی ذهنای ماست باعث ایجاد سبک زندگی ما میشه. این مهمه. چه قدر بچه بودیم کارتونامون سگ و گربه کنار بچه ها بود؟ الان ببینید داشتن سگ و گربه چه قدر زیاد شده؟ ماهمون بچه هاییم که عاشق بل و سباستین و پرین و سگش بودیم....

تصاویر ذهنی خیلی مهمن!

سلام
نمیشه صورت مساله رو عوض کنیم؟
اگه تو انجیل یا تعالیم یونان باستان درباره فرشته ها بیشتر به ظاهرشون پرداخته می شده شاید برای این بوده که دینشون یه مقدار تحریف داشته و میخواسته با ظاهر اون فرشته یه مقدار جذابیت ایجاد کنه در حالیکه تو دین ما از ظاهر اون فرشته حرفی زده نشده اما ویژگی های دیگه ای براش ذکر شده 
میشه مثلا توی رمان یا داستان از این ویژگی ها استفاده کنید.

قرآن مجید روى هم رفته ویژگیهاى آنها را چنین مى شمرد: 
1 ـ فرشتگان موجوداتى عاقل و با شعورند، و «بندگان گرامى خدا هستند»، (بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ).(2) 
2 ـ «آنها سر بر فرمان خدا دارند و هرگز معصیت او نمى کنند» (لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ).(3) 
3 ـ آنها وظائف مهم و بسیار متنوعى از سوى خداوند بر عهده دارند:
گروهى حاملان عرشند.(4) 
و گروهى مدبرات امرند.(5) 
گروهى فرشتگان قبض ارواحند.(6) 
و گروهى مراقبان اعمال بشرند.(7) 
گروهى حافظان انسان از خطرات و حوادثند.(8) 
گروهى مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکشند.(9) 
گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان در جنگها هستند.(10) 
و بالاخره، گروهى مبلغان وحى و آورندگان کتب آسمانى براى انبیاء مى باشند(11) که اگر بخواهیم یک یک وظائف و مأموریتهاى آنها را بر شمریم، بحث به درازا مى کشد. 
4 ـ آنها پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوند هستند، چنان که در آیه 5 سوره «شورى» مى خوانیم: وَ الْمَلائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ: «فرشتگان تسبیح و حمد پروردگار خود را به جا مى آورند، و براى کسانى که در زمین هستند استغفار مى کنند». 
5 ـ با این حال، انسان به حسب استعداد تکامل، از آنها برتر و والاتر است، تا آنجا که همه فرشتگان بدون استثناء، به خاطر آفرینش آدم به سجده افتادند، و آدم معلم آنها گشت.(12) 
6 ـ آنها گاه به صورت انسان در مى آیند، و بر انبیاء، و حتى غیر انبیاء ظاهر مى شوند، چنان که در سوره «مریم» مى خوانیم: «فرشته بزرگ الهى به صورت انسان موزون بر مریم ظاهر شد» (فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیّاً).(13) 
در جاى دیگر، به صورت انسان هائى بر «ابراهیم» و بر «لوط» ظاهر شدند.(14) 
حتى از ذیل این آیات، استفاده مى شود که: قوم «لوط» نیز آنها را در همان اشکال موزون انسانى دیدند.(15) 
آیا ظهور، در چهره انسان، یک واقعیت عینى است؟ یا به صورت تمثل و تصرف در قوّه ادراک؟ ظاهر آیات قرآن، معنى اول است، هر چند بعضى از مفسران بزرگ، معنى دوم را برگزیده اند. 
7 ـ از روایات اسلامى استفاده مى شود: تعداد آنها به قدرى زیاد است که به هیچ وجه قابل مقایسه با انسان نیست، چنان که در روایتى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم: هنگامى که از آن حضرت پرسیدند: آیا عدد فرشتگان بیشترند یا انسانها؟ فرمود: «سوگند به خدائى که جانم به دست او است، فرشتگان خدا در آسمانها بیشترند از عدد ذرات خاکهاى زمین، و در آسمان جاى پائى نیست مگر این که: در آنجا فرشته اى تسبیح و تقدیس خدا مى کند».(16) 
8 ـ آنها نه غذا مى خورند، نه آب مى نوشند، و نه ازدواج دارند، چنان که در  حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: المَلائِکَةُ لایَأْکُلُونَ وَ لایَشْرَبُونَ وَ لایَنْکِحُونَ، وَ إِنَّما یَعِیْشُونَ بِنَسِیمِ الْعَرْشِ: «فرشتگان غذا نمى خورند، آب نمى نوشند و ازدواج نمى کنند، بلکه با نسیم عرش الهى زنده اند»!.(17) 
9 ـ آنها نه خواب دارند، نه سستى و غفلت، چنان که على(علیه السلام) در حدیثى چنین مى گوید: فَلَیْسَ فِیْهِمْ فَتْرَةٌ، وَ لا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ، وَ لا فِیْهِمْ مَعْصِیَةٌ... لایَغْشاهُمْ نَوْمُ الْعُیُونِ وَ لا سَهْوُ الْعُقُولِ، وَ لا فَتْرَةُ الأَبْدانِ، لَمْ یَسْکُنُوا الْأَصْلابَ وَ لَمْ تَضُمُّهُمُ الْأَرْحامُ: «در آنها نه سستى است، و نه غفلت، و نه عصیان... خواب بر آنها چیره نمى گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسیان نمى شود، بدن آنها به سستى نمى گراید ، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى گیرند».(18) 
10 ـ آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوت دارند، بعضى همیشه در رکوعند و بعضى همیشه در سجود: وَ ما مِنّا إِلاّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ * وَ إِنّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَ إِنّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ: «هر یک از ما مقام معلومى دارد * ما همواره صف کشیده منتظر فرمان او هستیم * و پیوسته تسبیح او مى گوئیم».(19) 
امام صادق(علیه السلام) مى گوید: وَ إِنَّ لِلّهِ مَلائِکَةً رُکَّعاً إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ إِنَّ لِلّهِ مَلائِکَةً سُجَّداً إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ: «خداوند فرشتگانى دارد که تا روز قیامت در رکوعند، و فرشتگانى دارد که تا قیامت در سجودند»!.(20)


علیکم السلام

ظاهر اون زمانی که ظاهری داشتن ذکر شده. مثلا در جریان حضرت لوط یا مهمونای حضرت ابراهیم یا حضرت مریم و حتی در مورد پیامبر.(به کامنت آقای ن. .ا دقت کنید.)
چیزایی که برام توی کامنتتون نوشتید خیلی عالی بودن! این جوری منسجم و کنار هم نداشتمشون. واقعا ممنون

ببخشید ادرس رو یادم رفت بدم خدمتتون 
https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&pid=61887&lid=0&mid=24101

خیییلییییی ممنون

هرچیزی که تصور میکنیم میشه باور کرد؟
باور که دست ذهن خودشماست . میتونید باور کنید بله

 و اگر باور کنیم بالاخره میبینیم؟
بله باور چون بر احساسات تاثیرگذاره

منظورتون از احساسات حواسه؟

یعنی ممکنه یه چیزی نباشه اما ما چون باورش داریم ببینیمش؟ 

چند بار اینو می پرسی؟!

فهمیدم. آخه یه جورایی نمیتونم هضم کنم که یه چیز فقط به خاطر باور ما به وجود بیاد. 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته ها، در گذر ایام رنگ می بازد. همچون آگهی های نیازمندی های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می شود. اما پرواز میلی بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی کم رنگ تر نکرده!
(الان سی و پنج ساله ام. در انتهای سی و پنج...کی می روم؟!)

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می شوی.
"علیرضا شیری"

......................


دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس ها سخن گفتن

کار آن هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات،

از لب پنجره ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...


.......................


اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

.......................

اینجا اون خلوت گاه نیست.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان